ّين مليحه جاااااااااااان من ميخواستم بيامااااااااااا
بهار نمي ذاره
در مورد اون دوتا هم نمي دونم بهار...امروز باهم باغ بوديم خيلي خيلي دلم واسه ش سوخت...خودش طلاق نميخواد!فعلآ شوهره سفت وايساده پاي طلاق...............
البته گويا "ن" هم بي تقصير نبوده و يه ارتياطاتي داشته........
کلآ همه چي خر تو خره
حالا خبر رسيد "ن" يه سر اومده خونه که با هم بحرفن...خدا کنه بينشون صلح شه.......
مليحه جان ميخواي بيام مشهد دوستت شم؟ :دي
بابا حالا اين خبرا هم که بهار ميگه نيسسسسسسسسسس
سلام عزيز دلم
خوشحالم با همه چي خوب کنار اومدي و حسابي مامان خانوم شدي!!!!
بهار خيلي واسم دعا کن خيلي
هواي دلم حسابي ابريه اونم چه ابري از نوع باران زا!!!!!
راستي اون مورد هم که گفتم
احتمالآ شنبه ميرن دادگاه و همه چي تمام ديگه...................
بابا هم که اصولآبه اين راحتي زير بار جدايي نميرفتن و سعي ميکردن تا جايي که ميشه صلح به پا کنن الآن يکي از موافقين اصلي جدايي شدن..............گويا کار خيلي بيخ داشته..هم از اينور و هم از اونور (زن و شوهر)
سلاملکم
رسيدن بخير...
وانيا خوبه؟پس من شبا بايد بيام ببينمش که بيدار باشه
خداروشکر که امن و امانه و با شرايط هم وفق پيدا کردي....
يادته هي بهت ميگفتيم الکي نگران نباش و دلت شور نزنه و ميگذره..ديدي گذشت؟و خدا رو شکر خوب هم گذشت...
اتفاقآ داشتم جريان دعاهايي که وقتي ميرفتم مشهد رديف کردي رو واسه مامان ميگفتم...ديدم خداروشکر همه ش مستجاب شد زايمان راحت و دختر خوشگل و سالم و جريان هاي مربوط به کار و.........
فقط مونده يه کار خوب..که اونم حتمآ به موقع ش درست ميشه.
بابت مامانت و تعريفا و اينا هم که لطف دارند و مرسي و من الان کلي ذوقيده شدم بابت تعريف ها و هورااا واينا...مرسي