اوه اوه خرج همون مهموني خودموني قبل رفتن به خونه خودمون هم هست ! تازه خرج سفر رو باباي من مي خواد بده وگرنه هيچي !

دستت درد نکنه بگو اون گروني و اينا رو بيشتر دعا کنه ! تا ديروز من افتخار نمي دادم برم سر خونه زندگيم حالا که من قبول کردم با اين گروني و حقوق ناچيز مسعود بريم سر خونه زندگيمون بايد نون خشک سق بزنيم ! والا ! با اين گروني پولش هيچي نميشه! تا 2سال پيش مي گفتيم خونه 4 ميليون خرج داره آماده بشه الان حساب کرديم کم کمش 15 ميليون فقط خرج توکاري خونه ميشه ! بگذريم از اينکه سرويس چوب و ... هم با اونه . خوب يه جوون 27 ساله که تازه مدرکش رو گرفته و الانم سربازه از کجا بياره ؟! بعد اونوقت اين همه خرج کنيم از کجا بخوريم ؟! کلاً خونه مامان بابا جاي خوبيه!

آمين

مياي اونور تو وبلاگ من ادم رو دعوا ميکني که اين چه وضعشه کجاييي و ازين حرفا اونوقت خودت کجايي؟

آمين يا رب العالمين
اين اولين بارون زندگي کيارش نبود اوليش توي شمال بود خيلي هم زياد بود

آمين......

آخيييي اتفاقا امروز اينجا هم نم نم بارون مياد .جالبه که همين امروز شناسنامه باران رو باباش گرفته . راستي بهار جان اميدوارم ارامش زندگيتو بعد يه مدت کار و گرفتاري به دست آورده باشي . به سلامتي خونه نوي مامان بزرگ وانيا ايشالا هميشه به شادي گرفتار و فعال باشيد . اما راستي که آدم خسته ميشه .

نورا که از صبح تخت گرفته خوابيده و کمي هم سرما خورده

اي ول باروووون