• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : از اون مواقع هاست.........
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سارا 
    عجب ...
    واقعا مرد که نباشه همه چي قاطي پاتي ميشه . الان همسر منم رفته تهران ماموريت زهرا خيلي نق ميزنه معلومه دلش براي باباش تنگ شده .....
    من اصلا حس نگهداري از ماهي و ... رو ندارم به نظرم خيلي سخته
    ديدي چي شد .ادرس وب خودتو کپي پيس کردم واسه اسم خودم. نميدونم چمه؟
    بهار جان گرفتاريا .سخته آدم اولين وبي رو که باهاش اشنا شده و به دلگرمي اون اومده تو وادي وبلاگ نويسي . هر روز بياد سر بزنه ببينه هيچ خبري نيست .واقعا دلم ميگيره .يعني چند روزي چند دقيقه هم وقت نميکني يه پست کوتاه بذاري؟
    پاسخ

    واي صحرا اين قدر دلم ميخاد بنويسم که حد نداره ولي از وقتي بابک رفته خونه خودمون نيستم اينجا هم بايد با لپ تاپ خواهرم کار کنم که علاوه بر کمبود وقت خيلي بلد نيستم باش کار کنم واسه همين نميشه بيام
    واقعاً خيلي سخته . مخصوصاً اينکه سر چيزي که بي تقصير بودي باهات بدخلقي بشه . اما خدا رو شکر کن بهار جون ؛ مادر شوهرم هر وقت از اين اتفاقا ميفته ميگه شايد بلاي بزرگتري بوده و ما خبر نداشتيم و اين لطف خداست که از سرمون گذشته و الان همه سالميم ...
    پاسخ

    منم خودم خيلي اعتقاد دارم که اين چيزا قضا بلاست . به همين خاطر هم ماهي تو خونه نگه مي دارم . دفعه قبلم که رفتيم ماه عسل يکي دوتا از ماهياي بابک مردن . ولي خوب خيلي هم سختي کشيدم . بابک ماهياشو و اکواريومشو فوق العاده دوست داره ...

    واي خداي من چرا اينجوري شد اخه؟؟ هميشه همينطوره! وقتي به يه چيزي حساس ميشي و ميخواي بيشتر مراقبش باشي بلاهاي بيشتر سرش مياد...

    غصه نخور عزيزم.. همسرت وقتي بياد و ببينه که دوباره سفارش آکواريوم دادي که خوشحالش کني ميفهمه که تو هيچکاره بودي و اين فقط يه اتفاق بوده.. خيلي کارخوبي کردي اين نشونه حسن نيت توست...

    عزيزم انقدر حرص ميخوري روي شيرت اثر ميذاره ها... نميدونم دليل اينکه سرکار تو رها نميکني چيه! گرچه ميدونم انقدر فهميده هستي که حتما با دليل مهمي هست که ولش نميکني... ولي بهار جونم باورکن ضرري که سرکار نرفتن براتون داره، خيلي کمتر از اين شير با استرسي هست که به دختر نازت ميدي...

    خيلي از ناراحتي هاي اعصاب و رواني که خيلي هامون الان داريم بخاطر شير مادر خوردن درحالت استرس و اعصاب خردي مادرامونه...

    امروز نميدونم تي وي را ديدي يانه؟ برنامه سيماي خانواده يه بچه رو نشون ميداد که در کودکي دوبار تشنج کرده و خيلي تلاش کردن تا تونستن نذارن دچار عقب موندگي ذهني بشه ولي دختربچه 8-9 ساله هنوز نميتونست براحتي حرف بزنه!

    با مادرش که حرف ميزد ميگفت وقتي که اين بچه بدنيا اومد ، توي برنامه هاي مريضي و فوت پدرم بود و شيري که بهش ميدادم همش با استرس و اشک بود و بخاطر همين بچه اي که سالم بدنيا اومد اينطوري نتيجه ش شد...

    اميدوارم بتوني عزيزم بهترين تصميماتو با کمک خدا توي زندگيت بگيري... کاش حداقل اين دوران شيردهي رو ميتونستي سرکار نري...

    خيلي نگرانتم... مراقب خودت باش عزيزم

    پاسخ

    ممنون از نگرانيت ترانه جون . در حال حاضر يه جورايي مجبورم برم سرکار هر چند فقط دنبال يه بهونه م تا رهاش کنم ولي استرس من فقط محدود به سرکار نميشه نمي دونم چرا من اينقدر تغيير کردم يه زماني خيلي اروم بودم ولي بعد از ازدواج به طريق عجيب و غيرقابل باوري حساس زودرنج و عصبي شدم البته خوب مشکلات اول زندگي خيلي از نظر جسمي و روحي داغونم کرد . مي دونم که اين شير خيلي رو وانيا اثر داره ولي باور کن دست خودم نيست . دعا کن ارومتر بشم و صبور ...
    + باران بهار 
    خداييش نياگارا ديگه قوز بالاي قوزه هااااااا
    پاسخ

    تازه اگه وقت شد ميام ادامه سريال سه پلشت رو مي نويسم ......
    + باران بهار 
    همون دقيقا سپلشت آيد شده داستان ت
    خداييش سخته قبول دارم مخصوصا با رفتار بابک خان هرچند هم که حق داشته باشه
    خدا بهت توان بده
    پاسخ

    منم اميدوارم خدا بهم صبر بده ...

    همچنااااااااااان

    پاسخ

    گوللللله ..........
    + توتي 

    سلام

    اي واي! بهار وقتي عصباني مي شي مي ترسم ازت!!!!!!!!!!!!

    خوب حالا چرا شوهرت اينقدر عصباني شده؟ چرا بهت گفته از قصد اين کارو کردي؟؟؟؟؟ اي بابا اين چه حرفيه؟

    حالا ايشالا مامان اينا زودتري برمي گردن و همه چي درست مي شه

    چقده آقا بابک ماهيهاشو دوس داره ها

    نياگارا؟؟؟؟ آبشار نياگارا يه شعبش تو خونه شماس؟؟؟

    راستي روزت مبارک!

    پاسخ

    روز تو هم مبارک عزيزم . اره بابک خيييييلي ماهياشو دوست داره منم همش تهديد مي کردم يه بلايي سر ماهيات ميارم برا همين فکر مي کرد کوتاهي کردم در حقشون . البته عصباني بود اون شب صبحي زنگ زد و اروم شده بود . نياگارا هم در جواب صحرا گفتم منظورم چيه بخون متوجه ميشي .
    + فروغ 
    واااااااااااااي....روزت مبارک
    پاسخ

    ممنون عزيزم . روز تو هم مبارک ....
    عجب اوضاع قاراش ميشي . چند روز مرخصي بگير استراحت کن . بهار جان زندگي اونقدرها ارزش نداره که جون و اعصاب بذاري سرش .وانيا هم گناه داره يه چند روز پيشش باش .قضيه نياگارا ديگه چيه؟؟؟!!!
    پاسخ

    من مرخصي بگيرم اعصاب خرديم بيشتره از بس بايد استرس کاراي زمين مونده و چندبرابر شده رو داشته باشم مدام هم ميخان بم زنگ بزنن اين پرونده گم شده اون پرونده پيدا شدده ترجيح ميدم برم و زود بيام . و اما نياگارا يعني همون قضيه ماهيانه خانوما ديگه ...... تقصير اين زهره خفه شده ست انداخته تو دهن ما ...


    به خدا به اين جرياناتي که سرت اومده نيست که مي خندمااااااااااا

    همدردي واسه اونا سر جاش

    ولي آخه ديگه نياگارا که جهاني نيس که تو گفتي

    حالا همه ميگن نياگارا ديگه چه اتفاقاتي داره

    پاسخ

    خوب اولا زهرماااااااار بابت خنده هات چون عصبانيم ثانيا هم اخه بچه هاي وبلاگ من اقلا مي دونن نياگارا چيه حالا ندونن هم توضيح ميدم بفهمن !!!!!