• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : سلام ........
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • پارسي يار : 1 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + راحله 
    سلام . اگه شمارم و داري حتما يه پيام بده شمارتو ميخوام .مرسي
    چقدر همه مون کم پيدا و درگير شديم ! چي عوض شده ؟!
    ولي دوستت دارم . گفته باشم ...
    + باران بهار 
    اي ول بهار تازه داشتم تو ذهنم دنبال داستان هاي که گفتي و يادآوري شون مي گشتم که يهو رفتم تو ديوار وانيا بيدار شد.... خدايي کلي بهت خنديدم . خيلي طبيعي و باحال بود
    آره خانومم چن وقت يه بار بيا که بدونيم زنده اي اينجوري بهتره
    + باران بهار 
    نگران وانيا نباش هرچي اذيت به مامانت کردي رو پس مي گيره ازت
    + صحرا 
    خوشحالم که اومدي.قربون وانيا جون ايشالا زود خوب ميشه.پس ادامه قضايا رو بعدن ميخونيم...خوب و خوش باشي بهار جان.