• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : خاطراااااااااااااات اولين سفر متاهلي ........
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بابك 
    سلام و اينا
    من با بهار رفتيم نزديکهاي خونه زهره اينا ديدار تازه کنيم بعضي ها مهمون داشتن ما هم دست از پا درازتر برگشتيم
    + مريم 
    سلام اقابابك
    كي رو ميخواستين تحويل بگيرين؟
    + بابك 
    سلام و اينا از محبت همه ممنون مخصوصا رويا خانم اميدوارم بيان اصفهان ما هم جبران کنيم ما هم مشتاق ديدار شما هستيم مريم خانم در ضمن من با بهار ميخاستيم بعضي هارو تحويل بگيريم مهمون داشتن به من چه

    زينت جان مشتاق ديدار!
    والا اينجا كه ما هرچي گفتيم مشتاق ديدار - كسي تحويلمون نگرفت!

    بزرگيمو مي رسونم البته!

    بهار كه ديگه رسمآ پرررررررررررررررررررررررررررررررررررر

    هااااااان بيا

    بهار كه پر نداره خودش خبر نداررررررررررررررره بهار كه پر نداره خودش خبر نداررررررررررررررره

    (اينا الآن دارن با دستاشون همراهي مي كنناااا..فكر نكني دارن كسي رو تشويق مي كنن!!)

    خب بهار به روز شدم بدو بيا!نيس تو اين چند ساعت منتظر بودي نخوابيدي منم نخوابيدم انتقال دادم!

    زهره تو چطوري؟نيستيانه من هستم نه تو!

    بهر زهره سلام ميرسونه!يوهاهاها

    اومدم بگم آپم كه يادم افتاد هنوز مطالبو وارد پارسي بلاگ نكردم! تو خوبي كه؟ نيستيا!
    + مريم 
    سلام
    بهت حسوديم شد بهار كه رويا رو ديدي
    من كه خيلي دلم براش تنگ شده ولي چون مدت كمي ميمونه نخواستم مزاحمش بشم و برم تهران
    فهميدم دختر عمه اقا بابك برات چه دعايي كردن

    انشاالله اونم به موقعش

    طفلكي اقا بابك كه جونش رو تو اين مسافرت داده بوده دست تو

    خدابهش رحم كرده

    راستي رويا خيلي از اقابابك تعريف كرد انشاالله سعادتي بشه من هم ايشون رو ببينم
    راستي فكر كنم با ازدواجت بيمارستان رو عذادار كردي
    چقدر بعضي ها سوختن
    اخي طفلكي ها

    به بابك خان هم سلام برسون

    سلام بسيار جالب و خنده دار بود منم آپم.

    قبل از سلام معضرت ميخام چون يکم زياد شد

    من دارم خط به خط ميخونم و هر جا که لازمه يه چيز ميگم

    سلام

    بامرام خوب داري ميري قم يه خبري هم به ما بده ديگه

    آهان ترسيدي که ازت التماس دعا کنم .. آره ؟

    خوشم اومد شما هم دقيقا مثل سفر قم من تو اونجا بدون پول بوديد

    منو يادته که

    چون پول همراهم نبود براي نهار و شامم فقط يه بيسکوييت ساقه طلايي خوردم

    البته من مثل شما اينهمه نخنديدم

    شما ديگه خيلي خيلي شنگول بوديد

    اميدوارم که تمام زندگيتون همينطوري باشه

    البته الان رسيدم به اونجايي که يه چک پول 50هزارتوماني داشتي

    راست ميگن اين اصفهاني ها خيلي خيلي ؟؟؟؟ هستن (چشمک)

    با عرض پوزش از تمامي اصفهاني هاي عزيز

    البته ميدونم که تو اصفهاني نيستي ولي مثل اينکه کمال همنشين در تو هم اثر کرده

    براي شام که رسيد پول نداشتي و نوشابه خوردين ولي حالا که براي بنزين که شد 50 هزاري داري !!؟

    واقعا سفر جالبي بود

    قضيه ي خواستگارها هم جالب بود

    آره عاااااااالي بود!ميگما تو آنلايني مثل من همه ش؟ميخواي بچتيم با هم ديگه راحت حرفامونو بزنيم؟!!

    بهار واقعا تبريك ميگم به اين حافظه!مگه نبينمت!حالا زودي عكسامونو ميل كن جانم!بابك خان رو حافظه بهار كاركنيد!جريانها داريم بااين حافظه ش!

    پاسخ

    به به بازم سلام عليکم . خوب بفرمائيد راحت باشيد شما دو تا !!!! صفحه چت خوبي باز کردم واستونا !!!! ممنون زينت جان . همين قدرم که ديدمت کلي حال کرديم و خوب بود . تابلو هم اصلا قابل شما رو نداشت . تابلوي شما هم بسيار عالي بود . در مورد موندن هم بحث سرکار رفتن بود والا منم دوست داشتم بيشتر پيشت بمونم . هر چند آخرشم سرکار نرفتم ولي بهرحال راه رفتني رو بايد مي رفتيم . اين بلاها هم همش ميشه خاطره اشکال نداره . بازم بابت همه زحماتت ممنونم جيگر .

    خب مثل اينكه بالاخره تموم شد!
    هرچند منم دنبال بهانه اي بودم كه سراغ درس نرم...اما اينم خووب بهانه اي شد!
    بسي خوشحاليم كه خوش گذشته و انشاالله هميشه به خوشي...

    خيلي خنديدم

    حالا زينت يه بار بيا اصفهان مي ريم كوه..قول مي دم اجازه بدم تو اول صف وايسي

    تازه شم اين دانشمند ِ حواس پرت عكسه منو داشتااااااا

    توي گوشيش!...هموني كه وقتي بهش زينگولم مياد

    گيججججججججججججه ديگه!

    اما خدائيش عكساي دوربينو حال كردي؟

    پاسخ

    عکساي دوربينم که حال کنه چه ربطي به عکاسش داره ؟؟؟!!! من خوش عکسم ( ارواح عمم ) والا عکساي تو که تعريفي نداره جيييييييييييييگر !!!!

    به به!بسيار ممنونيم جهت اين همه كه هواي منو داشتي!!!

    زهره جون مادر حالا دل درد نگيري انقد مي خندي!ديگه ما برا شادي دل امت هركاري ميكنيم!تازه چرا به من ميخندي؟اسم كوهتون عجيبه خب!!

    ميدوني بهار همه اين جرياناتي كه سرت اومده حقت بوده!هي من ميگم بيا بريم خونه ناز ميكني همين ميشه ديگه!!تازه عاشورايي تعطيل بود هيچ جا باز نبود آبرومون رفت!نشد يه قوطي سوهان برات بگيرم!

    تابلو هم اصلا قابل وجود نازنينتو نداشت!بخدا شرمنده م!دانشگاه بودم وديگه خريد هول هولكي!لايق تو نبود!

    تابلوت عاااااااااالي بود!منم كه عاشق هنرهاي دستي كيف كردم!ممنوووووون عزيزم!

    آقا بابك از شمام ممنون بخاطر همه چي!ببخشيد نشد اونطور كه لايقتون بود پذيرايي كنيم!اين بار منتظريم 4تايي با زهره اينا!!بيايد.(من صبرم كمه ها زهره زود يك نفرت نشد دونفر همون 3نفري بيايد!!)

    ديدم هي مي گه سوتي دادماااااااااا

    نگووووووووووووو

    ايييييييييي ول زينت

    پاسخ

    زهره . خيلي دوست دارم که ميگم بهت . چه جوري ازت بخام اين قضيه رو تمومش کني ؟؟؟؟؟ وقتي ميبينم بخاطر يه نامردي اينطوري بهم ميريزي ها کلافه ميشم . حيفتو نيست که منتظر يه ........... لااله الا الله !!!!!!! به زينتم حرف نزن . تو خودت اند سوتي دادني . پس هيچي نکو که سوتي اون روزت تو ماشينو تو وب مي نويسماااااااا !! گفته باشم .

    من در حال سوت زدن و تخمه خوردن و .....................

    حالم خوش نيس ...حالا چه احمقم چه كله پوك (به قول اسمشو نبر) وچه..................

    قشنگ تعريف كردي...هرچند كه جون به لب مي شم تا دو خط اضافه شه و تو بفرستي!

    ما منتظر ادامه ش هستيم!

    اصلآ درس نداريم و امتحان نداريم و اينا!!!!