• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : تصادف .......
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    انشاا... خودت و آقاتون هميشه سالم باشيد...

    خيلي دلم براي همه ي دوستان تنگ شده بود

    آپم

    در پناه حضرت عشق

    واااااااااي بهار! چه بدجور!! نميدونم چي بگم! دقيقا دچار شوك شدم! انشاالله به خيرشون بگرده و بچه خوب شه!

    تو هم مواظب خودت باش بااون رانندگيت

    سلااااااااااااام

    اي خدا بگم چيكارت نكنه(يا بكنه؟!) ...بعد از اس اومدم اينجا ديدم عنوان اينه...قلبم اومد توي دهنم تا خوندمش!!!!

    ايشالا كه بچه چيزيش نشه..نمي دونم چي بگم...از بس از اين حرفا به همه زدم ديگه كلافه مي شم از اينجور حرف زدن!

    خدايا فاصله ت تا من خودت گفتي كه كوتاهه

    از اينجا كه من ايستاده م چقدر تا آسمون راهههههههههههههههههه

    ..............خدايا من كجا مي رم.....................؟!

    پاسخ

    هنوزم فاصلت کمه صبرت رو زياد کن . اين امتحان خيلي خيلي مي سازتت. مطمئ باش جيگر.
    + دايي 
    نگران زخمهاي صورت بچه نباش . انشاالله خطر رفع شده و سلامت ميشه و زخمهاش هم خوب ميشه . خداوند بهشان صبر بده . راستي چرا مادر و فرزند کمربند ايمني نبسته بودند . بهر حال قضاي الهي بوده . انشاالله عاقبتش خير باشه . براي سلامتي کودک يک کيلو گندم نذر کبوترها ميکنم . دعاي اونها هم شامل بشه انشاالله .