سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درددل
درباره وبلاگ


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 2
  • بازدید دیروز: 20
  • کل بازدیدها: 193316



دوشنبه 91 اردیبهشت 18 :: 11:46 صبح ::  نویسنده : بهار

سلام . حالتون چطوره ؟ این چند وقته دیگه تقریبا هفته ای یکی دو روز میرم سرکار چون واقعا دیگه نمی تونم .
از دو سه روز دیگه میرم توی ماه نهم و هر لحظه اش میشه انتظار .........
انتظار خیلی سخت و دلهره آوریه ولی بهرحال یه جورائیم شیرینه .
دیروز از سرکار رفتیم خونه مامانم وقتی مانتومو درآوردم طه به شکمم نگاه کرد و گفت : خاله مگه باران چقدر دیگه باید بزرگ شه ؟؟؟؟؟!!!!!!!
گفتم خاله شکمم خیلی بزرگ شده ؟ گفت آره . تو رو خدا بش بگو زود بیاد بیرون .
کلی خندیدیم از دستش ..........
مامانمم دیروز می گفت : اینقدر دلم واسش تنگ شده انگار یه بار دیدمش و حالا دلتنگشم .........
مریم هم میگه : عماد همش میگه کاش زود بیاد دیگه حوصله مون سر رفت اگه بیاد کلی سرگرم میشیم .
خلاصه که همه به شدت در انتظاریم تا ببینیم خدا چی میخاد .....

و اما ختمها :


دیروز به طور اتفاقی از جائی رد می شدیم که دیدیم جوونی داره با یه سید روحانی که ظاهر خیلی نورانی ای هم داشت صحبت می کرد . ناخودآگاه توجهم جلب شد و چون صداش رو خیلی واضح می شنیدم تونستم بفهمم که برای رفع مشکلی داره بهش ختم میده و خیلی تاکید می کرد که این دو ختم بسیار مجربه .
منم یادداشت کردم و گفتم اینجا هم بنویسم شاید به دردتون بخوره.


1- در شب جمعه اهل خانواده غسل کرده و سوره انعام را ختم نمیایند به ایه 132 که رسیدند 202 بار آیه را تکرار کرده و سپس ختم انعام را تمام نمایند و از آن روز به بعد فقط انتظار ادای حاجت بکشند .

2- به مدت 40 روز بعد از نماز صبح به سجده رفته و 70 مرتبه ذکر : الهی بحق مفتح الابواب یا فتاح  خوانده شود .

من هیچ کدوم رو تا حالا تجربه نکردم ولی وقتی دیدم اون روحانی این طور محکم و قاطع به اون جوون می گفت انگار به دلم الهام شد که باید ختمهای خوبی باشند .

از روز 5شنبه تا حالا عضله شانه چپم  بدجور درد می کنه اون دو روز که دردش خیلی شدیدتر بود . بابک کلی واسم ماساژش داد و کیسه آب جوش گذاشت ولی بازم درد می کنه بخصوص وقتی می شینم یا ظرف می شورم یا می نویسم . دیروز که تو بیمارستان اشکم داشت درمیومد . الانم دوباره درد گرفته .
دکترم رفتم در کمال ناباوری بهم گفت : خانم استامینوفن بخور !!!!!!
چی بگم والا از این دکترای با ضریب هوشی بالا ؟

خوب دیگه کم کم باید برم . شونه ام درد گرفته . هر چی به زایمان نزدیکتر میشم دلهره و اضطرابم بیشتر میشه . 25 اردیبهشت نوبت سونو دارم و 26 نوبت دکتر . گفته از اول خرداد واسم استعلاجی می نویسه .
این چند روز رو هم دارم با استعلاجی و مرخصیای پراکنده رد می کنم .
دعا کنید به خیر بگذره ........




موضوع مطلب :