سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درددل
درباره وبلاگ


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 13
  • بازدید دیروز: 72
  • کل بازدیدها: 193549



پنج شنبه 91 مرداد 19 :: 11:57 صبح ::  نویسنده : بهار

سلام . امروز دیگه واقعا از الان که دارم می نویسم هیچی واسه گفتن ندارم ولی نمی دونم چرا دلم به شدت هوس نوشتن کرده !!!!!
یه جورائی حوصله ام سر رفته برنامم خیلی تکراری شده . انگار به یه روزمرگی اجباری دچار شدم . سرکار که بودم اقلا همون دعواها و اعصاب خردیاش انگار تنوع می داد به برنامم ولی الان بخصوص تو این ماه رمضونی خیلی وقتم داره به بطالت میره .
بیشتر وقتم که صرف وانیا میشه توی چند ساعتی هم که اون خوابه به پخت و پز و کارای خونه مشغولم یا پای نت .
تنها تنوعم شده ساعت 3 تا 4 روزای زوج که میرم ایروبیک و واقعا هم کلاسشو دوست دارم .
از شنبه دوباره باید برم واسه تمدید دوره میخام ببینم می تونم مامان و خواهرامم مجاب کنم باهام بیان یا نه ؟؟؟؟؟
نمی دونم ولی یه جورائی دلم گرفته . حوصله هیچی رو ندارم با اینکه مشکل خاصی هم نیست ولی فکر می کنم کم خوابی ناشی از بیداریهای پراکنده شبانه روزی داره یه کم تو حال و روز جسمی و روحیم اثر می ذاره .
در طول روز که وانیا خوابه من خوابم نمی بره و ظهر و شب که من دلم میخاد خواب عمیق برم وانیا هم نق نق می کنه . از ساعت 4 صبح که بیدار میشه دیگه تا 9 و 10 خواب پیوسته نمی ره یعنی دقیقا تو همون فاصله ای که من عاشق خوابیدنم !!!!!!
بعد از نماز صبح در حال غش کردنم ولی این وروجک تازه سرحال شده و میخاد بازی کنه . می خوابه ولی هر یکی دو ساعت بیدار میشه شیر میخاد و این یعنی خواب زجرآور واسه من .....
ظهرم همین طور . حتی ایروبیکم که میرم گوشیم جلو چشممه که اگه داره گریه می کنه بابک زنگ بزنه من برگردم خونه !!!!!
نمی دونم . هنوز باورم نمیشه بچه دارم . هنوز نمی فهمم مادر شدن یعنی چی . ولی همه میگن هر چی بزرگتر بشه احساست بهش بیشتر میشه .
دوسش دارم سعی می کنم همه کاراشو به بهترین نحو انجام بدم طاقت دیدن گریه و اشک و دل دردش رو ندارم حتی برای واکسن زدن و سوراخ کردن گوشش تو اتاق نموندم همه اینا هست ولی .........
نمی دونم والا .....
فقط می دونم بدنم خیلی ضعف داره و خسته ام . نیاز به یه خواب دلچسب و راحت دارم خیلی راحت . مثل اون موقعها که توپم بالای سرم در میشد نمی فهمیدم و چه لذتی می بردم از خواب ......
بگذریم .....

راستی یکی از دوستای من تازگیا یه وبلاگ درست کرده و به جمع وبلاگیا پیوسته واسه همین خیلی دوست و نظردهنده نداره . ادرس وبلاگشم اینه ( کیارش پسر کوچولو ) . خوشحال میشه بهش سر بزنید .

خوب دیگه امشب هم شب قدره هم شب شهادت حضرت علی (ع) .
فقط خدا می دونه که سلول سلول بدن من پر از عشق امام علیه . نمی دونم چه جوریه همه ائمه رو دوست دارم ولی اسم حضرت علی که میاد تمام بدنم می لرزه . خیلی دوسش دارم خیلی ...
خلاصه که امشب به همه دعا کنید به همه بخصوص واسه فرج امام زمان (عج) و بعد شفای مریضا و رفع گرفتاری همه گرفتارا .......
اگه دلتون خواست ما رو هم دعا کنید .........




موضوع مطلب :