سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درددل
درباره وبلاگ


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 13
  • بازدید دیروز: 20
  • کل بازدیدها: 193327



سه شنبه 91 شهریور 21 :: 5:21 عصر ::  نویسنده : بهار

حتی نمی دونم اسم پستم رو چی بذارم ؟ نمی دونم از کی شاکی باشم ؟
اصلا نمی دونم باید شاکی باشم ؟
شنیدین میگن : خلایق هر چی لایق ؟؟؟؟؟؟
یا اینکه جوجه رو آخر پائیز می شمرن ؟
یا نه اینکه هر کس یه تقدیر و قسمتی داره ؟
شنیدین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مامانم یه مادربزرگ داشت بهش می گفتن ننه مریم . خدا رحمتش کنه . خودش و شوهرش از اون ادمای دل پاک و خالص قدیمی بودن . از اونائی که روزیشون از طرف خدا می رسید .
پدربزرگ مامان که بهش می گفتن بابا مسجدی ( چون خادم یه مسجد بود و نابینائیش به فضل کارش شفا پیدا کرده بود ) واسشون تعریف کرده بوده که صبح به صبح که می خاستم برم سرکار می  دیدم یه نون داغ که زیرش یه دوزاری بوده دم خونه است . تا مدتها کسی خبر نداشته اما یه روز که به یکی میگه دیگه قطع میشه .
من که بچه بودم که فوت کردن البته قیافه هر دوشون یادمه ها حتی ننه مریم منو پاطمه ( فاطمه ) صدا می کرد ولی خوب چون بچه بودم خیلی از حرفاشون یادم نیست .
خدا رحمتشون کنه خیلی شاکر بودن خیلی . یه چیزی میگم یه چیزی می شنوین .
مامانم می گفت ننه مریم تعریف می کرد که یه بنده خدائی کنار جوی آب نشسته بوده نون خشک می زده تو این جوی و می گفته خدایا شکرت .
بهش میگن آخه این وضعیتم شکر داره ؟؟؟؟؟
جواب میده : این شکر واسه خدا از هزار تا فحش ( نعوذبلله ) بدتره !!!!!!!!!!
من آدم ناشکری نیستم . همیشه تو بدترین وضعیتها هم ته دلم گفتم خدایا شکرت . چون می دونستم تو هر بدی ممکنه بدتر از اونم وجود داشته باشه .
حالام نمیگم ناشکرم فقط گاهی وقتا دلم می گیره از بعضی چیزا .
هزار تا چرا تو ذهنمه که واسه هیچ کدوم به هیچ جوابی نمی رسم .
ولی به خدا دیگه خیلی خسته شدم از بعضی چیزا بعضی کارا بعضی حرفا بعضی آدما و بعضی اخلاقا .
دیشب یه ساعتی تنهای تنها رفتم مسجد اینقدر به دلم نشست . دلم همون تنهائی رو میخاد بدون هیچ دردسری هیچ سختی هیچ فکری .
ولی افسوس ......................
دیشب روحانی مسجد می گفت جواب سه تا چیز رو خدا تو همین دنیا به آدم میده و نمی ذاره به اون دنیا بکشه :
یکی عقوق والدین ، یکی ظلم و اون یکی یادم نیست .
ولی من که والدینم نفرینم نکردن ظلم هم نکردم اون یکی هم با اینکه یادم نیست می دونم نبود چون همون موقع بش فکر کردم پس چرا این جوری شد ؟؟؟؟؟؟

شنیدید میگن چی فکر می کردیم چی شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا جریان منه .
تمام چیزائی که واسم اتفاق افتاد تماما اونائی بود که ازشون گریزون بودم ..........
گاهی وقتا به زهره ایراد می گیرم که چرا تو بعضی تصمیما اینقدر وسواس به خرج میده ولی حالا تحسینش می کنم چون اقلا هیچ وقت از تصمیمش پشیمون نمیشه .
ولی من ................

نمی دونم چرا بعضی چیزا هیچ وقت از دل من بیرون نمیره هیچ وقت شاید گاهی با سعی و تلاش کمرنگ بشه ولی همیشه هست و با کوچکترین جرقه شعله ور میشه .
دست خودم نیست ...........
کاش منم مثل سارا و فروغ اینقدر خوب بودم .
کاش دل منم مثل اون دوتا دریا بود .
و هزاران هزار کاش دیگه که هیچ اثری هم نداره .................

دلم خیلی پره خیلی ...........

کاش عمر وزندگی آدما دست خودشون بود . اگه اینطوری بود من شاید 10 سال پیش رفته بودم . اون موقع که مادربزرگم رفت یا بعد که پدربزرگم رفت پیشش .

چقدر این روزا جای خالیشون رو حس می کنم . قربون صدقه های مادربزرگ یا دستای گرم پدربزرگ که تا از راه می رسیدم می رفتم رو تختش که به هیچ کس جز من اجازه خوابیدن روش رو نمی داد و واسم کمرم رو مالش می داد . اونم با چه عشق و علاقه ای .
همونائی که بهترین حامی بودن واسم و با هر غصه ام می مردن و زنده می شدن . گاهی میگم کاش بودن ولی بعضی وقتا میگم خوبه که نیستن که بخان درد و غم و غصه م رو ببینن .
چقدر وقته نرفتم سر خاکشون و چقدر منتظرن .

خاله اینا همین الان رفتن مشهد و من چقدر دلتنگم ........
اگه حتی قرار باشه یه ساعت برم و برگردم حاضرم .
ولی دیگه خسته ام خیلی خسته ام .

خدایا مگه نمیگن تو به هر کس به اندازه ظرفیت و صبر و طاقتش سختی میدی ؟ یعنی فکر می کنی من هنوزم توان دارم ؟ چقدر می تونم همه چیز رو بذارم پای قسمت و تقدیر ؟
همیشه بهت قول دادم نگم چرا من ؟
ولی آخه این بار میگم چرا من نه ؟
آخه مگه من چیم از خیلیا کمتر بود که اونا به کجاها رسیدن و من به کجا ؟؟؟؟؟؟
من که با این همه غم و غصه همون یه ذره ایمانمم به باد میره که ........

فقط اینو می دونم که تو بد منو نمیخای . اگه بهم بدی میدی لابد تقصیر خودمه . ولی خدایا اگه این طوریم هست که تو که می تونی یه کاری کنی که بدی نکنم پس چرا جلومو نمی گیری ؟

خدایا دلم واست خیلی تنگ شده میخام بیام پیشت من اینجا رو خودم رو این زندگی رو دوست ندارم . من تو رو دوست دارم . میخام بیام ...........




موضوع مطلب :