سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درددل
درباره وبلاگ


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 2
  • بازدید دیروز: 26
  • کل بازدیدها: 193391



پنج شنبه 93 اسفند 28 :: 5:52 عصر ::  نویسنده : بهار

سلام

امروز نسبتا روز خوبی بود . وانیا رو صبح بعد از یه جنگ و دعوای مفصل دیشب گذاشتیم خونه مامان بابک و من رفتم سرکلر

با دوتا از همکارا من جمله مامان کیارش نوبت ارایشگاه داشتیم ساعت 1 و نیم

روز اخر کاری بود و حسسسس و حال کار نبود

بهشون گفتم پایه این بریم نهار رو بیرون بخوریم بعد بریم ارایشگاه ؟

خداروشکر پایه بودن . نمازرو خوندم و 12 و نیم زدیم بیرون از بیمارستان .

رفتیم یه رستوران خوب و سه نمونه غذا سفارش دادیم

جوجه چینی و ته چین و کباب میکس مخصوص

سه تاییشم خوشمزه بود خداییش

خلاصه جاتون خالی نهار رو خوردیم و رفتیم ارایشگاه .

چشمتون روز بد نبینه که چقدددددر طرف طولش داد و حدودا سه چهار ساعتی اونجا بودیم تا کارمون تموم شد .

بعدشم دیگه من اومدم خونه . میخاستم برم دندونپزشکی ولی خیلی خسته بودم .

باید قبلش یه کم دراز می کشیدم .

الانم خابیدم رو تخت .

وانیا رو صب تا حالا ندیدم .

خیلیم خسته م .

 

ولی جون هیچ کاری ندارم .

 

چیزای هفت سین ندارم . سماغ و سنجد و سمنو میخام .

 

ر چند هیشکی نیست و انگیزه زیادی برا هفت سین چیدن ندارم ولی بهرحال دلم میخاد برا دل خودمم که شده با این بی انگیزه گی بجنگم و بچینم .

 

حالا دیگه نمی دونم به کجا ختم بشه .

 

دیشب علی و امانج رفتن ماشین رو اوردن فقط صندوقش باید رنگ بشه که میمونه برا بعد عید .

 

امروز اتفاقی دکتر رو دیدم . من نشسته بودم تو اتاق تایپ و سرم گرم موبایل بود که حس کردم رد شد . برگشت . پاشدم ایستادم . با یه لبخند ملیح پرسید احوال شما ؟ خوبی ؟ سلامتی ؟

 

گفتم الحمدلله شما خوبین ؟

 

گفت کم پیدایی ؟؟!!!  گفتم نمی تونم بیام بالا . خندید و  گفت سال پسلامتی ای داشته باشین و رفت . منم گفتم شمام همینطور .

 

بعد اون همکاره بود با هم عین سگ و گدا میمونیم ؟ دیدم دم در اتاق منتظرم ایستاده . رفتم سلام علیک کردم گفت فلانی ازت پول نگرفته ؟ گفتم نه هنوز چطور ؟

 

گفت مراقب باش گوش خیلیا رو بریده !!!!

 

یه حکم برا من زده 400 تومن پام آب خورده حالا تو هم میخاد رسمی کنه مراقب باش تیغت نزنه !!!!

 

گفتم جدددی ؟؟؟ نمی دونستم چنین ادمیه !!!!

 

هیچی دیگه اینم از این

 

طرف تازه یکی دوماهه شده مسیول کارگزینی . مسیول قبلی به قدری عوضی و نکبت بود که حد و حساب نداشت

 

از بس حق همه رو پایمال کرد.و هر چی بچه ها میخاستن باهاشون مخالفت میکرد .

 

اینکه اومد خیییلی داره برا همه بالاپایین می کنه ولی انگار اینم بی قصد و غرض نیست .

 

البته نمی دونم واقعیت داره یا نه ولی کسی که بتونه حاج علی رو تیغ بزنه خیییییلی قالتاقه .

 

توکل به خدا .

 

اخرین روزای اسفندم داره تموم میشه .

 

چقدددر قبلنا ذوق و شوق عید وجود داشت ولی الان حتی ذره ای ذوق و شوق تو وجودم نیست .

 

ضمم اینکه مامانم اینام نیستن . چند وقتیم هست سر مامان بابک رابطه م با خود بابک هم شکرابه.

 

خلق و خومم که بخاطر حاملگی گرفته س .

 

امیدوارم این عید به خییییر بگذره .

 

انشالله که سال جدید برای همه پر خیر و برکت باشه .

 

اول از همه سلامتی سلامتی سلامتی

 

بعد ارامش جسم و روح

 

رزق و روزی حلال و با برکت و وسیع

 

آخرعاقبت به خیری

 

خونه برا تمام مستاجرا

 

کار برا همه بیکارا

 

بچه برا همه بی بچه ها

 

شفای همه مریضا بخصوووووص بچه های معصوم بی گناه

 

برآورده شدن حاجات همه حاجتمندا

 

بچه های ساااالم و صاااالح و خوش سییییرت و خوش صووورت و زانوی خیر زمین زدن همه باردارا

 

آمرزش همه اموات

 

آزادی زندانیای بی گناه

 

و برآورده شدن مشکلات همه مشکل دارا و گرفتارا

 

خدایل قلبمون رو به اون چیزی که تو بهتر از ما میدونی مقلب کن یا مقلب القلوب و الابصااار

 

سال نوتون مبارک ....

 




موضوع مطلب :