سلام ...
کلا هوچي نگو ... انقده ذوق کرده بودم ... اس زدي شايد بيام جييييييييغ زدم آخ جووووووووون بهار ... مامان بنده خدا مونده بودن چي شده من اين مدلي ذوق نمودم ... کللللي منتظر بودم ... ولي خب قسمت نبوده لابد ... انشاالله مشهد رفتنات هر ماهه باشه نشد هر دوماه ديگه نهااااااايتش هر 6 ماه!
شمالم که ديگه عشقه ... خصوصا مازندران و همون اطراف نور! من کللللللي خاطره دارم اونجا ... کلي دوست هم من دارم هم بابا! آخي يادش بخير ... انشاالله يه بار با هم بريم مشهد و شمال ... دسته جمعي ... تو وزرهره و من و آقا بابک و شوهر زهره ...
خيلي حال و روز سر حال و خوبي ندارم ... دعام کن ... از دست خودم ناراحتم يه عاااااالمه ... معلوم نيس چه مرگمه کلا!
بووووووووس