نه زينت!من ناظر کيفي بودم :دي
البته هي در اين نقش که هي بهار بپرسه : بسه؟
من بگم : آره
هم بودم.
تازه مي رفتم و ميومدم به بهار مي گفتم يکي ديگه..يکي ديگه!
(اشاره دارد به سيب زميني هاي سرخ شده اي که در بشقاب به ما چشمک ميزدند:دي)