• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : اجابت دعوت به بازي زهره .........
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بهار 
    سلام بهار جونم
    مي بينم که بالاخره آپيدي!!! چه خوب که مامان اينا مي رن کربلا . ايشالا قسمت خودت و همسري ت هم بشه بري. اينا مردا همه شون همين جوري اند . خيلي حرص نخور .بايد بي خيال بشي تا بتوني طي کني اين چند روز عمر رو!!! اينا که همسرتن اينن واي به حال همکار و... اه اه مردن ديگه........از هيچ چي شون نميشه سر درآورد......احساساتشون ، کارشون ، مخ شون ......کلا تعطيل حسابشون کن چون روشون حساب وا کني بد مي خوري لااقل اگه روشون حساب نکرده باشي و يه کور سوئي زدن دلت خوش ميشه.
    پاسخ

    سلام عزيزم . به شدت هر چه تمامتر باهات موافقم ولي نمي دونم با همه اين اطلاعات اين چه حماقت بزرگي بود كردم كه اسير يه زندگي بشم كه يه سرش بنده به جانوري به نام مرد ........