• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : برگشت آب به زاينده رود .......
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + توتي 
    سلام
    وايي بهار خوش به حالتون اينقده دوس داشتم منم بودم کنار آب آخه من عاشق آب و دار و درختم!
    راستي بهار خانوم من يکي که نمي بخشم دير ميايي دلم برات تنگ مي شه بايد زود بيايي
    بروزم بيا پيشم
    پاسخ

    انشالا مياي اينجا مي برمت دم آب . تو خيلي نامردي که نمي بخشي باور کن هر موقع وقت کنم ميام ولي اگه نشه ديگه نشده جيگر ...
    خوشحالم که خوشحالي
    پاسخ

    مرسي جيگر .......
    خب يه خبري هم به من مي دادي!!
    پاسخ

    عزيزم من به کدوم ساز تو برقصم از يه طرف ميگي وقتي مامانت اينا هستن من نميام حالا ميگي چرا به من خبر ندادي ؟؟!!!! به نظرت من چکار کنم ؟؟؟؟
    جات خالي بهار جان ، کلي دعات کردم هم خودت رو هم ني ني ت رو و هم آقا بابک رو به سفارشت کلي از دور ضريح رو تماشا کردم
    پاسخ

    دوستان به جاي ما . زيارت قبول . خيلي خوشحالم که رفتي انشالا که همه دعاهات مستجاب ميشه .
    آخي چه ذوق و شوقي داشتين واسه زاينده رود!

    پاسخ

    آره واقعا . خيلي دلمون مي سوخت وقتي اين رودخونه رو خشک مي ديديم .