• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : اندر احوالات دماغ زهره .........
  • نظرات : 1 خصوصي ، 10 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    راستي

    پيرو همين صحبت ها...
    خيييييييييييييييييييييييييييييلي هم دلت بخواد بچه ت مثه من بشه
    الآن و بعد نداره

    کلآ بايد بري يه چيزي هم نذر کني که حتي شده يه سلولش به من بره!

    بله جونم

    اينجورياااااس

    پاسخ

    تو رو خدا ؟؟؟؟ هر چي بگن نذر مي کنم به هر کي ميره به تو نره فردا بخاد بره دماغشو عمل کنه خودشو و بقيه رو بندازه تو نگراني . خانومو ....


    سلام به بهار و همه دوستان

    مرسي بهار که خبر رساني کردي...ايشالا موقع به دنيا اومدن نيني جبران کنم

    پاسخ

    به به سلام عليکم . به جرگه زندگان پيوستي انگار . خوب خدا رو شکر . نياز به جبران نيست عزيزم . تو به اندازه کافي جبران کردي قبلا ....
    + توتي 
    سلام
    خوبي؟
    عجبي تو آپ کردي!!!!!!!!!!
    تو هم هي از دست اين آقا بابک بنال! اي خدا ...
    ايشالا حال زهره خانومم خوب شه
    عکس هم نذاشتي برامون
    خودتم ايشالا سالم باشي
    يه سر هم بيا پيشمون
    مردم تا برات نظر گذاشتم
    وبلاگت دير باز مي شه
    ديگه چي؟
    آها خيلي هم دوست دارم!
    پاسخ

    سلام . خواهش مي کنم عجب از خودتونه جيگر . منم دوست دارم .....


    واي مادر !!!

    بعد عمري دوباره اونطوري نوشتي که من هميشه دوست داشتم ... مثل اينکه يه کم سر عقل اومدي و مدام الکي با اين و اون کلنجار نميري ...

    دماغ زهره هم مبارک باشه

    منم برم دماغمو عمل کنم ؟! (شوهرم داره داد ميزنه تو بيجا کردي دماغت خيلي هم خوبه ... باژه (باشه) نميرم )

    پاسخ

    قربون شوما مادر . مگه من پاي عقل اومده بودم که حالا اومدم سر عقل ؟؟؟؟؟ منم با اقا مسعود کاملا موافقم .....
    + بهاره 


    سلام خانومي.

    شما لطف داريد.ممنون از خبري که از زهره ميدين،ديديش بهش سلام برسون

    پاسخ

    سلام عزيزم . شما لطف دارين . ديشب زهره رو ديدم . خدا رو شکر به اون وحشتناکي که فکر مي کردم نبود فقط يه کم زير چشمش ورم داشت و استرس زير اين پانسمانها رو داشت . چند دقيقه قبل هم اس ام اسي ازش خبر گرفتم گفت بد نيستم . انشالا که هر چه زودتر خوب بشه .
    + بابک 
    سلام به جهت درخواستهاي مکرر و به خاطر اينکه بعضي تا ما يه کامنت ميزاريم ميرن پست جديد ميزارن دوباره شعر جديد حسني رو براتون ميزارم .
    حسني به روايت امروزي

    حسني نگو جوون بگو
    علاف و چش چرون بگو
    موي ژلي ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه
    ...نه سيما جون ،نه رعنا جون
    نه نازي و پريسا جون
    هيچ کس باهاش رفيق نبود
    تنها توي کافي شاپ
    نگاه مي کرد به بشقاب !
    باباش مي گفت : حسني مي ري به سر بازي ؟
    نه نمي رم نه نمي رم
    به دخترا دل مي بازي ؟ !
    نه نمي دم نه نمي دم


    گل پري جون با زانتيا
    ويبره مي رفت تو کوچه ها

    گليه چرا ويبره ميري ؟
    دارم ميرم به سلموني
    که شب برم به مهموني
    گلي خانوم نازنين با زانتياي نقطه چين
    يه کمي به من سواري مي دي ؟ !
    نه که نمي دم
    چرا نمي دي ؟
    واسه اينکه من قشنگم ، درس خونم وزرنگم
    اما تو چي ؟
    نه کا رداري ؟ نه مال داري ؟ فقط هزار خيال داري
    موي ژلي ،ابرو کوتاه ، زبون دراز ،واه واه واه

    در واشد و پريچه
    با ناز اومد توو کوچه
    پري کوچولو ، تپل مپولو ، مياي با من بريم بيرون ؟
    مامان پري ،از اون بالا
    نگاه مي کرد توو کوچه را
    داد زد وگفت : اوي ! بي حيا
    برو خونه تون تورا بخدا
    دختر ريزه ميزه
    حسابي فرز وتيزه
    اما تو چي ؟
    نه کار داري ؟ نه مال داري ؟ فقط هزار خيال داري
    موي ژلي ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه

    نازي اومد از استخر
    تو پوپکي يا نازي ؟
    من نازي جوانم
    مياي بريم کافي شاپ؟
    نه جانم
    چرا نمي اي ؟
    واسه اينکه من صبح تا غروب ،پايين ،بالا ،شمال ،جنوب ،دنبال يک شوهر خوب
    اما تو چي ؟

    نه کار داري ؟ نه مال داري ؟ فقط هزار خيال داري
    موي ژلي ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه

    حسني يهو مثه جت
    رسيد به يک کافي نت
    آن شد ورفت تو چت رووم
    گپيد با صدتا خانووم !
    هيشکي نگفت کي هستي ؟
    چي کاره اي چي هستي ؟
    تو دنياي مجازي
    علافي کرد وبازي
    خوشحال وشادمونه
    رفت ورسيد به خونه
    باباش که گفت: حسني برات زن بگيرم ؟
    اره مي خوام اره ميخوام

    حسني اومد موهاشو
    يه خورده ابروهاشو
    درست وراست وريس کرد
    رفت و توو کوچه فيس کرد
    يه زن گرفت وشاد شد
    زي زي شد و دوماد شد

    پاسخ

    ميشه بپرسم از کدوم درخواست مکرر حرف مي زنيد شما ؟؟؟ يه امروز من مي خواست بخوابم مگه تو گذاشتي ؟ حالا ظهر تلافيشو در ميارم حالا ببين .
    نه اونقدرا هم که فکر ميکني ناجور و کبود نميشه
    البته بستگي به پوستش هم داره!
    به نظرم اصلاً هم ديوونه بازي نيست وقتي ميتونه بيني خوش فرم تر و زيبا تري داشته باشه واسه چي بايد اون بيني شکسته رو تا آخر عمر تو چهره اش تحمل کنه!
    پاسخ

    اميدوارم نشه . باور کن وقتي ياد اتاق عمل و چکش و اره و اين وسيله هاش مي افتم حالم يه جوري ميشه آخه يکي دوبار تو بيمارستانمون رفتم بالاي سر بيماري که داره عمل ميشه ديدم چطوري با اين دستگاهها استخون و گوشت و پوست پاره ميشه . واااااااي . حالا انشالا که دماغش بشه هموني که دوست داره .
    + بهاره 


    سلام بهار جان،خوبي؟ اول از اينکه قراره دختر دار بشي بهت تبريک ميگم...فک کنم حدود 1ساله وبلاگتو ميخونم،از وب زهره با اينجا آشنا شدم،اما تا الان نشد که برات کامنت بزارم، ...اما حالا خوشحالم که دارم کامنت ميزارم...

    حال زهره خوبه؟لطف ميکني بيشتر از حالش خبر بدي...خيلي نگرانشم...

    فعلا باي

    پاسخ

    سلام عزيزم . ممنون که اومدي . دوستاي زهره هم همه مثل خودش خوبن . چشم تو وب دوباره مي نويسم . نگران نباش حالش خوبه .
    وااااااااااااابهار بده بچم ميخواد دماغ شيک شه .... کلاس بذاره واسمون؟ حسودي نکن اينقد. بهشم نيگا نمي کنيااااااااااااا دوس ندارم بارانم چپرچول شه خداي نکرده
    پاسخ

    آخه اون که دماغش بد نبود که بخاد دماغ شيک شه . کلاسم بذاره نميريم کلاسش ما خودمون پايه مون قويه مگه نه ؟؟؟!!!!!من حسودي کنم ؟؟ آخه افغاني دماغ من که خدا رو شکر خودش الگو از قشنگي . خدائي اين طوري نيست ؟ دماغ به اين قشنگي ...

    سلام
    وبلاگ جالبي داري تبريک ميگم به ما هم سري بزن
    هر کس آرزويي دارد!!!
    آرزوي شما چيست؟
    پاسخ

    سلام . ممنون از لطفتون . چشم در اسرع وقت سر خواهم زد .