گفته بودم دانشگاه نمايشگاه گذاشته و زنگيدن که برم و اينا؟؟
صبح مي خواسم برم ، پروانه هم اس زد که اصفهانه امروز و همو ببينيم و اينا...ديگه 5 رسيدم خونه..6 رفتم سراغ پروانه..با هم بوديم تا 10......البته بيشترشو توي هتلشون بوديم....
همون وقتم که اس زدي پروانه داشت سراغتو ميگرفت که کجاس و چيکار ميکنه و اينا...
راستي بهار
وقتي مياي وبلاگ من به سم درددل يا بهار (درددل) يا چميدونم يه جوري کامنت بذار که با اون يکي بهار قاطي نشي!الآن تا آخر کامنتت فکر ميکردم اون يکيه بعد ته ش موندم که اون اسم نرگس خانم رو از کجا ميدونه! بعد فهميدم تويي!!!
در مقابل ااااااااااااون همه گيج بازي هاي تو ، اين گيج بازيه من که به چشم نمياد هان؟
شما همين وجودتون واسه ما کلي قوت قلبه
همين که هستي ما را بس
راستي
سلامتون رسوندن گفتن چشم..عيدي باران هم به روي چشم