• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : چي بگم ؟؟؟
  • نظرات : 2 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مائده 
    سلام بهار جون
    دلم برات يه ذره شده ولي چه کنم که خيلي گرفتارم. وانيا چقدر ناز شده!
    حالا خانم انقدر بزرگ شده که ميخواد بره مهد؟؟؟ به نظر من بزاري خونه ي مادرت يا مادر آقا بابک بهتره چون خيالت راحته که بهش حسابي ميرسن.
    هميشه دعا گوتم و محتاج دعا.
    پاسخ

    سلام عزيزم . واي منم همين طور دلم خيلي واست تنگ شده . تو ديگه چرا گرفتاري عروس خانوم ؟؟؟ زودتر اين نت رو راه بنداز يه کم حرف بزنيم بابا . در مورد وانيا هم که خيلي دلم ميخاد اين کار رو بکنم مامان بابک که نمي تونه سن و سالش از اين حرفا گذشته ولي خوب مامان خودم دعا کنه از پسش بربياد مطمئنم واسش کم نميذاره خيلي دوسش داره