بازم سلام
شعر بسيار زيبا و نويد بخشي است .به انسان اميد ميدهد
با همه داغ كه از گردش دوران دارم من به زيبائي اين زندگي ايمان دارم جويباريست گل آلوده ولي مي دانم صاف خواهد شد و اين نقش به چشمان دارم مي شوم زرد ولي هيچ نمي پوسم من چون كه در خاك جهان ريشه فراوان دارم ........
لطفأ در صورت امكان در يكي از ياداشتهايت در ديد عموم قرار دهيد.
اميد آنكه اميدوار و شاد باشيد.
سلام
تنها شما نيستيد كه چنين احساسي داريد،اكثرأ همينطورند.راستي چرا احساس شادي نداريم؟اشكال از كجاست ؟ماكه دلمون ميخواد و سعي هم ميكنيم ولي نميشه.لطفأ اگه به اين راز پي برديد بمن بگوئيد
مي نويسم که بعدها با خوندن اين يه خط ، خيلي چيزا يادم بياد . که بعدها شايد بفهمم کار درستي کردم يا نه ؟
«همه از مرگ ميترسند و من از خاطره ها»
متشكرم باميد شادي روز افزون همه.