• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : سفر يه روزه .........
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
    • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + Nurse 
    سلام
    مثل اينکه خوبي خدا رو شکر ...
    نمي دونم چرا يه مدته وقتي ميام وبلاگت دلم مي گيره !!! با اينکه از مشکلات نمي نويسي ولي من که ميام اينجا ياد بدبختي هام ميفتم !!!
    ميگم وقت کردي قالبت رو عوض کن، هان ؟! ترجيحا يه چيزي بذار قرمزش کم باشه!
    پاسخ

    وااااا مليحه ! تو چه دشمني اي با قالب وبلاگ من داري اخه ؟ يه موقع متوجه ميشه بش برمي خوره ! خارج از شوخي دلم مبخاد اين کار رو بکنم ولي يه جورايي وقتش رو ندارم . حالا تو يه کم تحمل کن ...
    + سارا 
    سلام عزيزم
    زيارت قبول ممنون که به ياد من و پدرم هم بودي ...
    اين وانيا معلومه ازوووووووون شيطوناست هااااااا خدا بهت رحم کنه
    من عاشق بچه هاي شطونم
    پاسخ

    . ممنون عزيزم . خواهش مي کنم . واااااااااااااااي شيطون گفتي وبس ؟. اعجوبه ايه که نگو ...... خيلي اذيت مي کنه ....
    + زهره 

    نه! بنظرت همسر هرچي هم که خووووووووب باشه..مي تونه جاي رفيق رو بگيره؟؟؟!!!!!
    نه!! ميتونه؟؟؟؟؟
    پاسخ

    اينکه عمرا بتونه جاي رفيق رو بگيره اونم رفيق خوبي مثل من ( سيستم خودتحوي ل گيري رو داري)
    + توتي 


    سلام بهار

    عجب سفر پر دردسري بوده ها

    خوب ديگه خانوم وقتي خودتون در بچگي بسيار شيطون تشريف داشتين از اين طفل معصوم چه توقعي داري؟

    زيارت هم قبول

    پاسخ

    اره واقعا پردردسر بود. واسه اينکه خودم شيطون بودم وقتي از وانيا مي نالم همه ميگن حققته !
    + زهره 


    بله ديگههههههههههههه

    حالا بي ما مي رين قم و دوستان رو مي بينيد و ايناااااااااااااا

    پاسخ

    عزيزم شما ديگه با وجود همسر جان دوست و رفيق ميخاي چکار ؟
    + باران بهار 

    ان شالله به سلامتي و دل خوش اميدوارم کاراتونم خيلي خوب جفت و جور شه

    اون وروجک رو هم از جانب من ببوس ما رو که نذاشت.

    پاسخ

    قربانت عزيزم ممنون . ضمنا مرسي که اومدي ديديمت. همين قدرشم غنيمت بود
    + sahra 
    راستي يادم رفت بگم . عکساي جديد از باران گذاشتم . ببين چقدر حرف گوش کن هستم .حالا بيا ببين لااقل .
    + sahra 
    خيلي سفر يهويي خوبي بوده پس . کلي با يگانه خنديديم . اما از زجر بچه داري تو ماشين باخبرم . ما که تو شهر هم يه چرخ ميزنيم کلي من غر ميزنم از دست باران چه برسه به خارج از شهر .
    پاسخ

    وااااااا .... من اون روز اين همه چيز در جواب تو نوشتم حالا نيست ! گفتم که اومدم وبلاگت عکساي باران کوچولوي ناز و ظريف با دستبنداي خوشگل يگانه رو ديدم اما با گوشي تو وبلاگ تو و زهره نمي تونم کامنت بذارم . انشالا خدا هردوشون رو واست حفظ کنه