وبلاگ :
درددل
يادداشت :
بهتره عنوانش رو نگم ........
نظرات :
2
خصوصي ،
16
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فروغ
بها رجان من شرايطط رو تا حدي درک ميکنم چون مشابه شما رو تو دوستان و اقوام داشتيم کساني شوهر هاي خوبي دارن اما متاسفانه شوهرانشون همت مردون ندارند و زيادي خون سردند...ببين شما هم ميري سر کار و هم اگه اشتباه نکنم خونه اقوامتون ساکن هستين پس شوهرت هيچ وقت احساس خطر نميکنه اگه نوع شخصيتش ب و خونسرد باشه به نظر من ازيک مشاور هم کمک بگير و سعي کن شرايطت رو عوض کني تا ببيني نتيجه ميده چون جدايي با يک بچه اونم با قوانين و فضاي جامعه گل و بلبل ما در حد فاجعه است مگر اينکه پدر مادري داشته باشي باشي که هم وضع ماليشون خيلي عالي باشه و هم همه جوره حمايتت کنم که اونم کم پيدا ميشه
پاسخ
حرفت درسته فروغ جان ولي تغيير شرايط با وضعيت الان ما با يه بچه خييييلي ناجوره اگه. از کار بيام بيرون بعد کار و بار اونم درست نشه با يه بچه اون وقت بايد چکار کنم ؟ اون دنبال کار ميره اصلا تو خونه نمي شينه حتي وقتي کار پيدا نمي کنه رو ماشين کار مي کنه ولي اين کارا کفاف زندگي رو نميده حالا منم بيام بيرون اون وقت چي ميشه ؟ ما خونه خاله ساکن هستيم ولي کرايه هم ميديم البته يه مبلغ ناچيز ولي مجاني نيستيم . شوهر من اهل خوابيدن تو خونه و کار نکردن نيست ولي ديگه شرايط سنيش مناسب نيست