درددل آخرین مطالب آرشیو وبلاگ
پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ
دوشنبه 89 اسفند 16 :: 2:21 عصر :: نویسنده : بهار
سلام علیکم و رحمه الله .......... خیلی وقته دیگه مثل قبل انگار حرفی واسه گفتن ندارم و وقتی برای نوشتن !!!!!!!! خیلی وقتمون پر شده و همش در حال جنب و جوشیم . البته ناشکر نیستم همین که وقتمون به بطالت نمی گذره و کار مفید انجام میدیم خودش خوبه . اگرچه خسته میشیم ولی خوب جوهر انسان ( قبلا مرد بودا حالا شده انسان !!!!! ) کاره . احساس خوب و لذت بخشیه وقتی می بینی کار می کنی و منتظر نتیجه اش می مونی . البته کارائی که ما الان داریم انجام میدیم به این سرعت نتیجه ای در بر نخواهد داشت . زمان می بره . ولی بارها و بارها این تجربه رو دارم که خدا هیچ تلاشی رو بی نتیجه نمی ذاره . ولی راستش این چند وقته خیلی از کار کردن خودم سرکار راضی نیستم . وقتی خودم رو با دوران طرحم تو اون بیمارستان مقایسه می کنم که با چه انرژی و چقدر خالصانه کار می کردم و اون دوران رو با کار کردن تو این بیمارستان مقایسه می کنم احساس می کنم مثل اون موقع خدائی و پیر و پیغمبری کار نمی کنم ...... اونجا هیچ وقت کار شخصی نمی کردم ولی اینجا چرا !!!!!!!! اونجا با علاقه کار می کردم و اینجا نه !!!!!!! نمی دونم در کل که راضی نیستم . رحیمی منتظر نته آخه من بیمارستانم تا 8 شب تا فردا آف بشه واسه کار بابک .......... مجبورم برم تا بعد .......... موضوع مطلب : |
||