سلام . من بازم اومدم تا با یه بهونه جدید ، بنویسم .
و چه بهونه ای بالاتر و قشنگتر از دوستی .
گاهی وقتا یه اتفاق بسیار ساده ، میتونه سرمنشا اتفاقات بسیار بزرگی باشه .
مثل : وبلاگ نویسی !!!!!!
وقتی وبلاگ بهار 1359 رو ساختم ، یه خانم عزیز و محترمی ، واسم یه پیام سرشار از لطف و محبت گذاشته بود . منم جوابش رو دادم .
و امروز اون دوست گرامی ، به شماره ایرانسلم زنگ زدو چقدر از این بابت خوشحالم کرد .
حالا اومدم بنویسم که :
خدایا شکرت ، شکرت که این وبلاگ نوسی داره واسم ، باعث دوست تراشیهای قشنگ میشه .
خدایاشکرت که اینترنت ، واسه من ، بجای گمراهی ، دوستی رو در پی داشته و
در یک کلام :
خدایا شکرت . شکرت که خیلی دوست دارم ، خیلی ، خیلی ، خیلی..........
و در نهایت
زهره جون : مرسی که وبلاگ نویسی رو یادم دادی عزیزم ..........
و این تصویر تقدیم به
زهره و اون دوست جدید که شاید دوست نداشته باشه اسمش رو بگم ........
موضوع مطلب : دوستی