درددل آخرین مطالب آرشیو وبلاگ
پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ
یکشنبه 93 بهمن 26 :: 10:41 عصر :: نویسنده : بهار
سلام . الان که دارم می نویسم رو تخت دراز کشیدم و با گوشی دارم آپ می کنم . ساعت 10 و نیم شبه و من دوباره چون ظهر یکی دوساعتی از فرط خستگی خابیدم خیییلی خوابم نمیاد . هفته پیش این موقع هنوز خونه زندگیم بهم ریخته بود ومامان بابک اینجا بود . خدا خیرش بده امسال واقعا به دادم رسید و مشکل خونه تکونیمو حل کرد . از عصر پنجشنبه اومد خونه مون . با کمک بابک تماااااام وسایل سالن و اتاق خوابا رو بردن تو حیاط ، بعد کف سالن و اناقا رو شستیم و بعدشم وسایل یکی یکی تمیز شد و با تغییر دکوراسیون سر جاش چیده شد . امسال به خودم قول دادم سعی کنم مثه هر سال سر چینش وسایل با بابک کل کل نکنم و بذارم اونم سلیقه ش رو اجرا کنه و جالب اینجا بود که امسال که این کارو کردم از تغییر دکوراسیون بیشتر خوشم اومد . انگار چینش امسال رو بیشتر دوست دارم . خلاصه تا مامان بابک بود اشپزخونه هم تمیز کردیم و تمام کابینتا و کشوها رو ریخیم بیرون و تمیز کردیم و چیدیم و یخچال و مایکروفر و وای گاااااز که داست از کثیفی منفجر میشد رو بابک باز کرد برد.تو حمام و شست و واااای بررررق میزنه حالا . برام روش تلقم کشید ، خلاصه که امسال همه چی خیلی خوب و زود انجام شد . الهی شکررررررر فرشا هم که سه شنبه اوردن و پهن کردیم . تمااااااام تشکا و بالشتا و پتوها و ملحفه ها و هر چی تو کمد رختخابی حتی یک بار استفاده شده بود رو با لباسشویی شستم روز چهارشنبه 22 بهمن هم که افتادم به جون توالت و حمام و برقشون انداختم . پرده ها هم که همزمان با فرش کردن خونه شسته و اویزون شد . در کل که خیلی زود و خیلی خوب خونه تکونیم انجام شد و الان دارم لذت میبرم از تمیزی خونه . خداروشکر خرید انچنانیم نداریم . از ابادان که سه دست لباس برا بابک اوردم برا وانیا هم که یه ساراغون خریدیم دوتا پیرهنای پارسالشم هنوز نو و سالمه فقط یه کفش میخاد خودمم که با این شرایط خرید ندارم بکنم ..... ولی اگه گیرم بیاد یه مانتوی نازک باید بخرم و یه شلوار لی بارداری ولی نمی دونم وقت و حوصله م میشه یا مه ؟؟؟ دکترمم هنوز نرفتم عوض کنم ، هی تعلل می کنم از بس بدم میاد از منتظر موندن تو مطب این دکترا .... ولی انشالا تو این هفته یا اون هفته یه روز میرم .
این روزا خداروشکر داره سپری میشه و غیر از اینکه خییییلی سنگین و. چاق شدم مشکل خیلی خاص دیگه ای ندارم .
بدنم یه خرده ورم داره چند روزه برنج نمیخورم غذا و شیرینی جاتمم کم کردم .
دارم سعی می کنم از ترکیدنم جلوگیری کنم حالا چقدر موفق باشم نمی دونم .
خوب فعلا دیگه حرف خاصی ندارم . اومدم آپیدم هم رفع حوصله سررفتن و بی خوابیم بشه هم خاطره ای تو وبم ثبت بشه .....
دیگه کم کم برم
موفق باشید
باااای ....
موضوع مطلب : |
||