• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : حرفاي همينطوري ...........
  • نظرات : 3 خصوصي ، 27 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    ميگما

    توتي جون توي کامنتش يه چيزاييم از من گفته بودااااااااااااا
    ديدي که؟؟؟

    پاسخ

    آره ديدم . خوب كه چي ؟ حالا اون يه چيزي گفته تو بايد جدي بگيري ؟؟؟؟!!!!! به نظر تو از من كمكي برمياد به تو بكنم ؟؟؟؟؟؟
    سلام...
    آقااااااااااااااااااااااااااااااااااا نمي خوام
    چرا امسال سورمه اي مد شده خوب
    قبول نيست ...
    ( داخل پرانتز ... داري کم کم دختر خوبي ميشي )
    راستي ديشب با مامان و بابا و آقا مسعود داشتيم ميرفتيم ميز جلو مبلي بگيريم (از طرقبه و اينا) مامان مدام از اين دماغ زهره و ماجراهاش تعريف مي کرد و مي خنديديم ... جات خالي...
    مامانم شده مشتري پر و پا قرص وبلاگ تو و زهره !
    پاسخ

    سلام . چون دوست داره مد بشه خوب مگه زوره ؟؟؟ بعدشم من از اول دختر خيلي خيلي خيلي خوبي بودم !!!! ضمنا از طرف من تشکر بسيار زيادي از مامانتون بفرمائين که بسيار با فرهنگ و شعور هستند .
    + توتي 
    سلام
    بهار از دست تو و اين قالبت جون منو مي گيره تا باز شه برام
    تا به حال خانم بارداري رو نديدم که اندازه تو راه بره و کار کنه!!! بيچاره ني نيت سر گيجه گرفتا
    اون آهنگه هم مال سريال دلنوازان هست مي خوام عاشق بشم اما تب دنيا نمي ذاره سر راه بهشت من درخت سيب مي کاره
    بيچاره زهره چقدر بهت کمک مي کنه ها!!!! بايد بعدش براش تلافي کني
    جاي منم برو خريد چون امسال هيچي نخريدم و شايدم نخرم
    خوب برم که کار دارم باي باي!!!

    پاسخ

    عليک سلام . قالب هيچ ربطي به من نداره ميخاي قر بزني به بابک بزن . بعدشم توتي جون قربونت برم اخه تو اين دوره زمونه بي اعتمادي که جرات نمي کني کارگر بياري همه دور و بريهاتم از خودت گرفتارترن برم به کي بگم بيا کمک م يا کاراي منو انجام بده . بابک خيلي کمک مي کنه البته حرص هم زياد ميده ولي خوب کس ديگه اي رو ندارم بتونه بياد . در مورد راه هم همه ميگن خوبه راه بري ولي خودم خيلي نمي تونم ولي وقتي شوهري مثل بابک داشته باشي که گاهي اوقات کلا يادش ميره بارداري بهتر از اين نميشه !! خريدم ديگه گمون نکنم با اين اب و هوا حالا حالاها برم حالا ببينيم چي ميشه ؟؟؟؟
    + بابک 

    صورتحساب

    پسر بچه اي يک برگ کاغذ به مادرش داد.
    مادر که در حال آشپزي بود ، دستهايش را با حوله تميز کرد و نوشته را با صداي بلند خواند.
    او نوشته بود :
    صورتحساب !!!
    کوتاه کردن چمن باغچه 5.000 تومان
    مراقبت از برادر کوچکم 2.000 تومان
    نمره رياضي خوبي که گرفتم 3.000 تومان
    بيرون بردن زباله 1000 تومان
    جمع بدهي شما به من :12.000 تومان !
    مادر نگاهي به چشمان منتظر پسرش کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب اين را نوشت:
    بابت 9 ماه بارداري که در وجودم رشد کردي هيچ
    بابت تمام شبهائي که به پايت نشستم و برايت دعا کردم هيچ
    بابت تمام زحماتي که در اين چند سال کشيدم تا تو بزرگ شوي هيچ
    بابت غذا ، نظافت تو ، اسباب بازي هايت هيچ
    و اگر شما اينها را جمع بزني خواهي ديد که : هزينه عشق واقعي من به تو هيچ است
    وقتي پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد ودر حالي که به چشمان مادرش نگاه مي کرد.
    گفت: مامان ... دوستت دارم
    آنگاه قلم را برداشت و زير صورتحساب نوشت : قبلاً بطور کامل پرداخت شده !!!
    نتيجه گيري اخلاقي :
    قابل توجه اونهائي که فکر ميکنند مرور زمان آنها را بزرگ کرده و حالا که هيکل درشت کردند خدا را هم بنده نيستند.
    بعضي وقتها نيازه به اين موارد فکر کنيم ...
    کساني که از خانواده دور هستند شايد بهتر درک کنند .
    پاسخ

    يه کلمه هم از باباي بچه بشنويد .........
    + باران بهار 
    خب خب مبارکه خريد هات
    پاسخ

    ممنون . قربانت

    در انتها:

    از حضور گسترده ي خودم در عرصه کامنتدوني شما کمال تشکر را دارم.

    پاسخ

    تو فرصت کردي يه کم فقط يه کم خودتو تحويل بگير عزيزم !!!!!!!!!

    راست کليک و اينا هم نکردي - نکردي...روي خودش کليک کن!

    يه جمله معروفي بود مشهد هي بهت ميگفتماااااااااااااااا

    " تو من رو نداشتي چيکار ميکردي؟"

    ولش کن

    جوابشو خودم مي دونم

    پاسخ

    منم يه جواب معروفي داشتما : شکر خدا !!!!!


    خره خب همينه که الآن روي وبلاگ منه ديگه!!!!!!

    کاش يه چيز ديگه از خدا ميخواستي!!!!!!!

    بيا

    http://ayeneh.persiangig.com/audio/Khodaya.wma

    راست کليک روش/ Save target as...

    اما بهار

    بين خودمون بمونه هاااااااااااااااااااا

    اما با اين اوصافي که من دارم ميبينم (بيرون رفتن خودم و چرت زدن تو)

    النظافت و من الايمان رو کجا دلمون بذاريم؟؟؟؟؟

    پاسخ

    اين مال قديما بود حالا يه چيز ديگه اومده : الکثيفيو من الزهره و البهار ....

    راستي از بس گفتي زهره - خط آخر هم واسه سارا بجاي زهرا نوشتي زهره

    ايشالا که بسلامتي فارغ بشن

    پاسخ

    انشالا .......


    هان؟

    دماغمو عمل کردم سرعت گرفتم

    فعلآ که سالمم..البته تو که بهانه داري..اگرم چيزيم شد بگو اين دختره از قبلش چوب پنبه نياز داشت

    اما گذشته از شوخي همانطور که گفتم خوشمزه تر از مال نرگس خانم بود..از اين به بعد بادمجونا را سرخم نکردي - نکردي ! خوب بود همينجوري. (خدا واسه آدم تنبل خواست )

    نه هنوز چرت نزدم..مهناز اس داد بريم خريد!

    پاسخ

    بفرمائيد خريد . خوش بگذره . تنبلم خوددي ......


    پس بگو!! يکي خودتو بيدار کرده بود که زنگيدي به من ميگي چرا خوابي؟؟

    مانتو رو هم آره دوست داشتم ، بايد با مهناز اينا بريم ديگه

    اگه اومدن اونجا که ميرم همونو ميخرم..شايد چون خودشم مانتو مبخواد ببينيم بازم///

    بقيه پستت کو پس؟

    پاسخ

    بذرا من پستم کامل بشه بعد تو کامنت بذار آخه !!!! بعدشم تو چطور شده اينقدر سرعت عملت بالا رفته ؟؟؟؟؟؟ هنوز يه ساعت نيست از اينجا رفتي نهارتو که خوردي پاي نت هم که هستي لابد يه چرت هم زدي نه ؟؟؟؟
     <      1   2