آقا فقط من يه چيزي بگم...
دوستان سوء تفاهم نشه! در اين قسمت از کامنت بهار:
"ديگه حق نداري مريم رو با زهره مقايسه کني ."
اين زهره اي که گفت منظورش من نيستماااااااااااااااامنظورش خواهرزاده ي آقا بابک هست.
البته اون زهره بعدي که گفته مي تونه قضاوت کنه و اينا..من رو گفته اما منم فعلآ صحبتي ندارم.
هردوشون (يعني آقا بابک و بهار) خودشون خوب مي دونن که بايد چيکار کنن تا اين مشکلات پيش نياد..اما نمي دونم چرا بعضي وقتا اين کار رو نميکنن؟!!
بارها وقتي خونشون ميرم به بهار گفتم که به خدا کيف ميکنم از اينکه خونه زندگيت روبراهه (منظورم فقط ظاهرش نيستا..کلآ) کيف ميکنم که رفتيم يکي يکي اين وسايل رو گرفتيم و الآن خداروشکر همه چي همونجوره که بايد باشه...بعدش سيسموني و حالا هم حضور وانيا توي زندگيشون....
اونوقت به نظرم خيلي خيلي ناشکري هست که سر اين حرفاي صدتا يه غاز بخواين زندگي رو به خودتون تلخ کنين....
چون شما واقعآ هردونون خوبين..فقط قدر همديگه رو ندارين گاهي اوقات متآسفانه!
---
همين!
يک ماهه شدن وانيا مباررررررررک
بهار جونم کجايي عزيزم؟
بيا يه خبر از خودت بده ...
البته با خبراي خوب بيا
هردو تون دارين با مسخره بازي و تاثيرات معمول ديگران تو زندگي ها کوفت قاطي زندگي تون مي کنين آقا بابک اگه نگين از دوستت دفاع مي کني بايد بگم شما بيشتر از بهار مقصري .... حرفا و گله کگي هاتون سر و ته نداشت نه شما و نه بهار .... بي مزه ها بلد نيستين درست و درمون زندگي کنين دوتا آدم بزرگ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خب بذارين برين تو غارررر
آقا بابک ياين طبيعيه که مخصوصا الان و تو شرايط شير دهي و پس از زايمان شما يه خورده بيشتر مراعات زندگي و بهار رو داشته باشين بهار خانم سرکار عليه هم فقط چاره ت يه به جهنم گفتن و بيخياليه بذار هر کي هر چي دوست داره بچه بازي دربياره به تو چه خودشون دو طرف عاقل و بالغند اهميت نده درست ميشه
ديگه ببخشيد مث اين مادربزرگا دعواتون کردم ديگه