راستي قالب جديد هم مبارک
خوبه! قشنگه...
سراغ مامان کيارش هم رفتم! چقدر تغيير کرده نسبت به اونوقتاش...بزرگ شده!!!!
خوبي؟
عوضش من امروز از سحر خوابيدم تا 6عصر!!!!ديگه حالم بهم ميخورد از تخت!!!!
امشبم انگار حس جايي رفتن ندارم.اما مهسا ميگه بريم مهديه و اين بار بريم توو...
آخه دوست ندارم که جوشن رو ميخونن و ما به نصفه ابوحمزه ميرسيم زودم بريم که اونوقت از اون ور نمي کشيم و خسته ميشيم!
چرا سحر جواب نميدادي؟!!
سلام عزيزم
ايشالا وقتي برگردي سر کار همه چي درست مي شه
خوب همين که وانيا خوابيد بخواب ديگه سخت نگير!!!
بهار امشب منو يادت نره ها خيلي محتاج دعام ...
باول اينکه به به مبارکه قالب وبلاگتون خانوم....
شاد و قشنگه ان شالله خونه ي دلتون هم هميشه شاد باشه .
دوم اينکه به دوستتون هم سر زديم حسب الامر شما
سوم هم اينکه منم حضرت علي رو خييلي دوست دارم هميشه دوست داشتم يه پسر داشته باشم به اسم علي اما نشد چون اسم باباش علي شدو براي اينکه ارزو به دل ازين دنيا نريم اسم پسرمون رو گذاشتيم اميرعلي
چهارم اينکه امشب مارو هم دعا کن خانوم