• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : قم نامه .........
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مائده 
    سلام بهار جونم
    عزيزم عمه شدنت مبارک باشه، ببخشيد که دير شد آخه دير فهميدم

    پاسخ

    سلام عزيز دلم . واي اينقدر دلم تنگ شده واست . مرسي عزيزم . تو رو خدا نت خونه تونو راه بنداز ...جات تو اين وبلاگ خيلي خاليه ها .......
    يعني بهار از اين کارا بکني من مي دونم و تو
    به محض اينکه تصميم گرفتي بياي مشهد به من خبر ميدي . جدي ناراحت ميشم مي دوني اعصاب درست و حسابي ندارم .
    حالا خود داني ...
    پاسخ

    تو دعا کن واسم جور شه بيام حتما خبرت مي کنم .
    + توتي 

    مي دونستم بارانو قبلا ديدي به هر حال بازم زيارتش کردي ديگه!
    پاسخ

    بله خوب البته ......

    خودت که گفتي چرخه خر شدن و گاو شدنم ادامه داره!!!

    حالا توي مرحله گاوي هستم!!!!!!!!!

    البته نه مورد اون بنده خدا ها...اون که کارش درسته
    در مورد کل قضيه!!!! دوباره حس و حالشو ندارم اصلااااااا و ابداااااا

    پاسخ

    مي دونستم جو گير شدي يه حرفي زدي !!!! باشد صلاح مملکت خويش خسروان دانند فقط اميدوارم يه روز پشيمون نشي ....
    عجججججججججب حداقل يه خبري به ما ميداديد بگيم التماس دعا . بندر نمياين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟قول ميدم بد نميگذره اصلا تا حالا بندر اومدي؟ اينجا اباداني و اهوازي زياده
    پاسخ

    عزيزم شما نگفته هم ما واستون دعا کرديم خيالتون راحت . بعدشم مگه خودمون خبر داشتيم که به شما خبر بديم عزيزم ؟؟ خيلي سال پيش بندر اومدم يه سال عيد که قشم هم رفتيم يه بار مفصل تعريف مي کنم برات . خيلي دلم ميخاد بيام ولي اونجاها رو بايد تو فصل خنک رفت نه گرما . تو تابستون شما بيايد اصفهان تو زمستون ما ميام بندرعباس . مطمئنم که خوش مي گذره ......


    تو بايد ميگفتي "نرسيده به قم نامه" !!

    البته منم از همينجاها نوشتم واسه بچه هايي که فقط ميان وبلاگ من...

    در اينجا تشکر ميکنم از حضرتعالي و شوهر محترمتان...بسي زحمت داديم....باشد که در سفرهاي 5نفري جبران کنيممممممم

    پاسخ

    بسي خواهش مي شود . من حالشو نداشتم والا يه مختصري از کل سفر مي نوشتم از قبل و حين و بعدش ولي حسش نبود وانيا هم گريه مي کرد نمي شد . ببينم مگه نگفتي انگار داري خر ميشي پس چي شد ؟؟؟؟؟ منتظر فر5 نفره باشيم يا وعده سرخرمنه ؟؟
    + توتي 


    سلام

    که اين طور بهار خانوم! با زهره رفتين سفر! خوچ به حالتون زيارتت هم دو قبضه قبول!!! هم زيارت حرم هم زيارت باران!!!!

    چه خوب که آقا بابک پايه سفرهاي يهوييه خيلي عاليه.

    بهار زينت کيه؟

    پاسخ

    سلام . اره بابک واقعا پايه است برعکس خانواده خودم که خيلي سخت زير بار تصميمهاي يهوئي مي رن .سلامت باشين . من که باران رو قبلا هم ديده بودم خونه شونم رفتم . مگه خبر نداشتي توتي ؟؟؟ زينت از دوستاي اوليه وبلاگيمه اون موقع هنوز خودش وبلاگ نداشت همون که بعضي وقتا تو وب زهره کامنت ميذاره به اسم زينت سادات جعفري . اما حالا نمي دونم چرا وب من واسش باز نميشه و نمي تونه بياد نه بخونه و نه کامنت بذاره .
    + صحرا 
    زيارت قبول بهار جان همچنين عمه شدن مبارک . من که انگار از تمام فيوضات اين دنيا محرومم . دلم يه زيارت دلنشين ميخواد . البته واسه اولين بار در عمرم پارسال قم رفتم .اما مشهد يک بار اونم 13 سال پيش . اونم اول ازدواج و تازه 2 روزه .
    پاسخ

    چه عجب صحرا جون . کجا غيبت مي زنه هر دفعه بابا ؟ آدم نگران ميشه خوب !!! انشالا که زيارتاي خيلي خوب نصيبت ميشه دلنشين و دلچسب .
    + راضيه 
    زيارت قبول...
    به به وانيا خانوم اولين زيارتشو رفت

    پاسخ

    ممنون . بله تشريف بردند ......
    + مامان کيارش 
    واي بهار خوش به حالت اينقدر دلم مسافرت ميخواد
    پاسخ

    انشالا ميري .....
    + مليحه 
    انشاءالله سفر بعدي وانيا جون مشهد باشه .
    ميگم از اين کارا با من نکني که واي به حالت ! گفته باشم ! قبل از اينکه تصميم اومدن بگيري به من خبر ميدي ... کارها و برنامه هاي من اعتباري نداره يهو مي بيني يک هفته ميرم حيدريه يا شانس ندارم دقيقاً يه جوري مياي که ميفته توي شيفت هاي پشت سر هم بيمارستان ... بعد اونوقت اگه جور نشه ببينمت بدجوري مي سوزم! منم داغ کنم که مي دوني آتيشم دامن همه رو ميگيره!
    خلاصه اين تهديدها يادت بمونه!
    پاسخ

    انشالا . در مورد مشهد فرق مي کنه براي مشهد از قبل بايد جا بگيري برنامه ريزي کني بليط بگيري يا ماشين رو سرويس کني ولي قم نزديکه اين کارا رو نميخاد . به تو هم فقط محض ديدار خبر ميدم .
    زيارت قبول باشه بهار جون...خانواده ها اينجورين ديگه منم تا مجرد بودم هيچ سفري نرفتم...
    پاسخ

    ولي مابا زهره مشهد مي رفتيم منتها با ماشين خودمون نذاشتن بريم !!!!!!!! مي گفتند جاده بي مرد خطرناکه .....
    + باران بهار 

    وووووووووويييييييييييي بهار منو که خجالت دادين فقط ...شرمنده شدم همش.... خونه مون انقد به هم ور بود که اصلا نمي دونستم چيکار بايد بکنم از طرفي کلي خوشحال شدم که مي بينمت از اينور هم اين جور مهموننوازي براي هميشه شرمندم کرد مخصوصا پيش زهر جون يه عالمه حجالت زده شدم . اين سفر چون باور نمي کردم بهم نگي اومدن زهره رو حيلي غافلگير و خيلي خوشحال شدم شما و آقا بابک و مخصوصا وانياي شيرينت که جاي خود داره.... ولي در کل بدجور غافلگير شدم و شرمنده ببخشين اگه بد مهمون وازي شدم
    پاسخ

    اصلا اين حرفا رو نزن بهار جون . بابک با اين شرط اومد قم که مزاحم هيچ کس نشيم واسه همينم بت خبر نداديم هم ميخاستيم غافلگير بشي هم نخايم مزاحمت بشيم . اتفاقا خيلي هم خوش گذشت اصل کار ديدار بود که خدا رو شکر انجام شد . به زهرا خانوم خيلي خيلي خيلي سلام برسون و نازنين زينب رو هم ببوس .