• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : ادامه ماجرا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    مرحبابر تو ... کوتاه بياي با من طرفي گفته باشم ! بايد آدمشون کني

    بله ... به حضور جناب عالي برسونم که اولا در مورد کامنت و... نميشه و... اينا لفطا به اعصاب نازنينتون مسلط باشيد . بعد هم خواهر جان خوب با اينترنت اکسپلورر باز کن . اين پروانه هاي وبلاگ وقتي پست کوتاه هست توي مرورگر هاي ديگه جز اکسپلورر نمي ذارن کامنت بذاري!

    اصلا حرفشو نزن ... يعني بهار اصلا نگو که پروانه ها رو بردار ...

    حالا اگه خيلي اذيت کرد شايد به اينکه بردارمشون يه کوچولو فکر کردم

    پاسخ

    فکر که نه عزيزم . شما سريعا اقدام به برداشتن اين پروانه ها بفرما که بدجور با اعصاب من دارن ور ميرن . آخه تو پروانه ميخاي چکار ؟؟؟؟؟؟؟ در مورد اونا هم بايد بگم جو همچنان سنگينه . کم کم همه بيمارستان دارند مي فهمند يه خبرائي هست ولي واسه من مهم نيست . مطمئنم خدا نميذاره واسه من مشکلي پيش بياد چون خودش مي دونه که بخاطر جلوگيري از هرزگي اينا اين کار رو کردم . نمي دونم آخرش چي ميشه فقط اميدوارم ختم به خير بشه