وبلاگ :
درددل
يادداشت :
کم کم دارم فسيل ميشم .....
نظرات :
1
خصوصي ،
13
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
آقاي مهندس و خانم پرستار
يه جور گفتي ... آي لباسام تنگ شده ديگه لباس ندارم ... واي ... کسي باهام نمياد بريم بيرون ... آي بابک جدا از من مي خوابه ... آي زندگي نداريم ديگه ما ...
گفتم الان مثل اين انسان هاي نخستين پارچه دورت پيچيدي ... يه چند قرني هم هست که آب به خودت نديدي ، خونه ت کثيف ، ظرف ها قد کوه ، اجاق گاز يه چند قرني هست روشن نشده ، شوهرت هم قيافه تو رو هيچ جوره نمي تونه تحمل کنه و ... هزار جور تصور و فکر ديگه !
ترجيحا، حداقل شکايت هات رو با آب و تاب ننويس !