• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : هووووووووووورررررررررررررااااااااا
  • نظرات : 2 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    جوابتون رو همونجا زير نظرتون داديم حاج خانوم ! خودتون بريد بخونيد ...
    ببخشيد ميون کلام شما و اون يکي بهار ميام هااااا ! الان خطاب به هر دوتاتون : اونوقت چرا بايد اسم بچه به مامان و باباش بيااااااااااد؟! مگه قراره تا آخر عمرش بيخ دل شما باشه (اصطلاح مشهدي بود يعني با شما زندگي کنه ، کنار شما باشه)
    ديگه حالا نهايت 20 سال پيشتونه بعد بايد شوهرش بدين ديگه!
    من که اسم بچه هام رو همون اولاي ازدواج انتخاب کردم (اعتماد به نفسي داشتم مثال زدني!) اصلا هم به اسم من و باباش نمياد که هيچ ، اسم پسرم رو هم تا حالا هيچ کسي به عمرش نشنيده مگر اندک افرادي اونم به عنوان يک لقب خيلي کمياب براي يک شخص خيلي مهم اما تا حالا کسي اسم پسرش رو نذاشته اينطوري...
    (اصلا حال مي کني چقدر خودمو قبول دارم ؟!)
    حالا اين همه من پسر پسر مي کنم بزنه و پسردار هم نشم ! واي نه خدا نکنه ! اگه توانش رو داشتم دلم مي خواست 3تا پسر داشته باشم يه دختر
    مثل مادرشوهرم
    قول ميدم عروسامو دوست داشته باشم... قول ديگه اااا
    ........................................
    حالا از شوخي گذشته ... شما دعا کنيد ما بريم سر خونه و زندگيمون ، بچه پيشکش
    پاسخ

    خوب هر کس يه سليقه اي داره ديگه . خوشم مياد تو اعتماد به نفس کم نمياري تو عين بابک !!!!!! ولي انشالا هر چه زودتر هم ميرين سر خونه زندگيتون هم طبق خواسته ات 3 تا پسر گيرت مياد يه دختر . خدا که بخيل نيست عزيزم . فقط اميدوارم بعد از 4 تا بچه تو تيمارستان نبينمت !!!!!!!