• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : بالاخره اومدم خونه ............
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مامان کيارش 
    سلام بهارجان خيلي خوشحالم که به زندگي عاديت برگشتي البته با يک فرشته کوچولوي قشنگ اميدوارم که هميشه همينطور پرانرژي باشي تورو خدا ياد وانيا بده که توي خواب شير بخوره و بخوابه هر چي بيشتر بخوابه به نفعشه اميدوارم مثل کيارش نشه که همش دل دردي بود و تا 3 ماهه تمام 24 ساعت بيدار بود و ناآرومي ميکرد بخاطر همين من بخاطر نداشتن آرامش و خوردن يه عالمه آنتي بيوتيک شيرم کم شد و مجبورم بهش شيرخشک هم بدم خلاصه که داستان نوشتم واست ولي واست آرزوي موفقيت مي کنم
    صبوري کن تا همه چي درست بشه
    پاسخ

    سلام . مرسي عزيزم . وانيا خدا رو شکر شير مي خوره البته نمي دونم چرا به شدت زور مي زنه و قرمز ميشه و گريه مي کنه البته بيشترش بخاطر اينه که راحت ارق نمي زنه ولي زور زدناش داره نگرانم مي کنه شنبه حتما مي برمش دکتر . نه خدا رو شکر تا الان که اذيت خاصي واسم نداشته انشالا که کيارش خان تو هم هر چه زودتر خوب خوب بشه ولي منصوره واسه زياد شدن شيرت حتما شيرت رو بدوش خيلي هم بدوش من شير دوش برقي دارم اگه مي توني تهيه کن و مرتب بدوش تا شيرت زياد بشه و ديگه نخاي بش شير خشک بدي .