• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : امان از .........
  • نظرات : 4 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مامان کيارش 
    بهارجونم تو همه خانواده ها از اين مسائل به شکلهاي مختلف هست
    خوب اگه مي بينيد بابات شوخي نميکنه باهاش شوخي نکنيد
    باباي منم خيلي ساکته از روز اول به شهاب گفتم فقط يه سلام و بيشتر در خانواده ما شنونده باشه از طرف حرفهاي بابام
    و خدارو شکر تا حالا کمترين مسائل رو داشتيم
    راستي حالا که مبين اومده اصلا در موردش سعي کنيد نظر هم نديد چون همه ناخواسته فکر ميکنن که حسادت ميکنين يا منظوري دارين مخصوصا شما که تازه بچه دار شديد و بچه هاتون هم دو جنس مختلفند
    خوب چقدر نصيحتت کردما
    بعدا حساب مي کنيم
    پاسخ

    ما شوخي نمي کنيم ولي خوب بابک با اخلاقش اشنا نبود . در مورد مبين همه مي دونن که من به هيچ وجه پسر دوست ندارم و حتي تا شب اخر بابام براي اينکه لجمو دربياره هي بهم مي گفت من فکر نمي کنم بچه ات دختر باشه و من اعصابم به هم مي ريخت . مساله حسادت نيست مساله اينه که باباي من بدش مياد چيزي رو که تو وجودش نيست حتي به شوخي بهش نسبت بدن ....