وبلاگ :
درددل
يادداشت :
تکليف بچه ......
نظرات :
3
خصوصي ،
11
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
Nurse
هميشه به خودم مي گفتم هر وقت بچه دار شدم کار رو رها مي کنم ولي الان با اين همه مشکل مالي اين تصميم يه خرده سخته هر چند اگه مجبور بشم اين کار رو مي کنم . حال و اينده بچه م رو با پول و کار عوض نمي کنم .
آفرين به تو ميگن مادر نمونه . ولي خوب حق با تو هست آدم با اين وضعيت خرج و مخارج امروز نمي تونه قيد کارش رو بزنه .
انشاءالله همه چي درست بشه .
به نظر منم بهترين گزينه مامان خودت هست . آقا بابک هم اشتباه مي کنه . هيچکسي به اندازه مادربزرگ اونم سمت مادري دلسوز نيست . وضعيت طه هم خيلي با وانيا فرق داره .
من که از همين الان به مسعود و مامانم گفتم اگه روزي بچه داشته باشم نصف زحمت بزرگ کردنش با مامانمه و مطمئنم حتي از خودم بيشتر مراقبشه .
آقا بابک هم بايد اين موضوع رو بفهمه . الان قراره طه براي وانيا بدآموزي داشته باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! اونوقت آقا بابک فردا چطوري مي خواد دخترش رو بفرسته مهد کودک و مدرسه و دانشگاه و ... ؟! اونجا که همه جور بچه با انواع تربيت ها پيدا ميشه و کاريش هم نميشه کرد !
والا من بچه ندارم ولي از الان از اين بيشتر مي ترسم که فردا بخواد بره مدرسه چطوري بايد مدرسه ش رو انتخاب کنم که دوست هايي که پيدا مي کنه روش تأثير منفي نذارن اما بچه فاميل هر چي هم باشه فرهنگش به خودمون نزديکه تازه بازم هر چي باشه فاميله ( دختر خاله و پسر خاله که کلا براي هم عزيز هستن کوچيک و بزرگ هم نداره)
پاسخ
بابک وقتي عصبانيه يه وقتائي يه حرفائي مي زنه که منم مي دونم ته دلش اين نيست . مامان من خيلي بچه دوسته جوري که تو اين خصلت شهره فاميله بابک هم با شخص خود مامانم مشکل نداره مشکل سر طه و ميناست . البته منم بهش حق ميدما چون خودمم خيلي نگران تربيت وانيا هستم . ميناي ما با اينکه دانشجو ولي هنوز بعضي کاراش يا بهتر بگم بيشتر کاراش خيلي پخته نيست يعني الان دقيقا همبازي طه است و يه وقتائي طه از اون عاقلانه تر برخورد مي کنه . لجبازي مي کنه با بچه باهاش کل کل مي کنه يا مثلا جلوش يه کارايي مي کنه که نبايد . منم خيلي نصيحتش مي کنم ولي اثرش کوتاه مدته . منم دلم نميخاد بچه ام اين مشکلات رو پيدا کنه چون الان طه بخاطر موقعيت شغلي باباش اگه کوچکترين کار يا حرف ناجوري ازش سر بزنه با تنبيه شديد عماد مواجه ميشه که از نظر من مقصر اصلي مينا و بقيه کسائي هستن که يادش دادن ولي خوب چه ميشه کرد . من دعا مي کنم خدا خودش يه راه مناسب پيش پامون بذاره يا اگه در نهايت خواستيم بذاريم پيش مامان صبح تا ظهر که من نيستم طه و مينا هم نباشن . نمي دونم ولي به هيچ وجه تصميم به مهد گذاشتنش ندارم . تا خدا چي بخاد . ميري حرم دعا کن خدا خودش کمک کنه چون من و بابک به تربيت بچه خيلي اهميت ميديم . دعا کن به هدفمون برسيم .