وبلاگ :
درددل
يادداشت :
امان از بغض ..........
نظرات :
2
خصوصي ،
9
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سارا
واي تو ام ديدي مستند رو ؟چقدر تلخ بود منو علي هردومون اخرش گريه مون گرفت...
بهار خدا رو شکر که مادرت هست و مجبور نيستي بزاريش مهد . ميدونم چقدر برات سخته با تمام وجودم ارزو ميکنم روزي بياد که مجبور نباشي کار کني...
بهار جمله ي اخرت رو که خوندم بغضم گرفت ...
کاش...
پاسخ
مرسي سارا جون . اره منم همون بهانه گريه کردنم شد اون تيکه اخر شوک که بچه هه مي گفت دلم ميخاد دکتر بشم . اره واقعا خدا رو شکر اگه قرار به مهد بود که خييييييييلي بدتر بود . واقعا اي کاش ......