• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : بعد از مدتها .......
  • نظرات : 1 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    رسيدن به خير بعد از مدتها . پس وانيا جون حسابي داره خانوم ميشه ها . چه کيفي داره قد کشيدن فسقليها و زبون باز کردنشون و .......... . چرا خودتو اذيت ميکني . ميذاشتي بابک خان آخر شب بره گاز بزنه . خلوت هم هست . بعدم شيطون مگه نگفتي خونمون از عيد پارسال تميزه و فقط خورده کاري نيازه ؟!!!!
    پاسخ

    اره خونه تميزه ولي از وقتي رفتم سرکار و تند تند بايد کار کنم کمداي لباسيم نامرتب شده بايد مرتب بشن بعدم اشپزخونه که نميشه تميزش نکرد ولي خوب نه مثل پارسال امسال حجم کارم خيلي کمتره ولب وجود وانيا دست و پاگيره . گازم ميخاستم بابک رو. سورپرايز کنم که اينجوري شد