• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : نوروزنامه ........
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام درکت ميکنم بهارجون
    ولي واقعا نميشه کاري کرد کيارش از وقتي يکسالش شده خيلي بهتر شده اميدوارم که وانيا هم تا 2 ماه ديگه بهتر بشه البته اگه نمردي تا اونوقت
    پاسخ

    اميدوارم که بهتر بشه .......
    سلام .بالاخره يه پست گذاشتي . معلومه خيلي مشغله داري . ايشالا هميشه به سفر . عيب نداره کم کم وانيا جون هم بزرگ ميشه و مستقل و تو ميتوني کلي واسه خودت وقت بذاري و خوش بگذروني . اون روزا زياد دور نيست . اينقدر که خيلي زود دلت واسه اين چسبيدناش تنگ ميشه .اونوقت ديگه گول نخوري مثل من از فرط تنهايي يکي ديگه بياريها !!!!!!!!
    پاسخ

    سلام. اره بالاخره اومدم . الانم با گوشيم . وبلاگ تو و زهره رو هم هر دفعه با گوشي ميام ولي با گوشي نمي تونم کامنت بذارم . انشالا که باران هم هر چه زودتر دندون دربياره تا حالش بهتر شه . در مورد دومي هم از خدا خواستم همين يکي رو برام سالم و صالح نگه داره ديگه بم بچه نده حتي اگه خودم بخام چون واقعا دبگه توان بارداري و زايمان و کار ببرون و اين مکافاتها رو ندارم .....
    + فروغ 
    عيدت مبارک بهار جان
    پاسخ

    قربونت عزيزم . عيد شمام مبارک
    + توتي 


    سلام خانومي

    عيدت مبارک!

    خوشحالم که بالاخره تونستي يه سفر بري و خوش گذشته بهت.

    بهار خيلي نامردي اصلا نيستي نمي گي دلمون برات تنگ مي شه بي معرفت؟!!!

    کاش عکس هم گذاشته بودي

    شبا ديرتر بخواب تا بتوني بيايي يه ساعت از خوابت بزن والا!!!!

    پاسخ

    بخدا دل خودم از همه تنگ تره توتي ولي وانيا نمي ذاره. شبا هم ديگه. اينقدر خسته م که شايد زودتر از وانيا خوابم ببره . از امروزم که رفتم سرکار با کوهي از پرونده هاي رسيدگي نشده . به همه اينا يه مشکل بزرگ هم اضافه کن که دوره اي هي حل ميشه و هي دوباره ايجاد ميشه. . اينقدر ذهنم درگيره که حد و حساب نداره. البته بعضي مواقع کنار وانيا که مي خوابم تا بخابونمش با گوشي ميام نت مثل الان ولي تو خيلي وبلاگا نمي دونم چرا نميشه پيام بذارم . در هر صورت بدون دل من از همه تنگ تره .......