• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : اعصاب خردياي سرکار
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + کامليا 
    سلام بهارعزيزم.اول از همه آفرين که تونستي همچين اعتباري پيش اشرفي پيدا کني.ايول باريک الله.شايد اگه منم تو اون بيمارستان بودم به تو غبطه ميخوردم.شکر خداروبکن که تا اينجارسيدي که خداهمچين مسوليتي بهت داده. دوم اينکه کاملا حق داري محيط کار اعصاب خورديش زياده.محمدامروز زود اومد با حال گرفته که کارگرخوب نيست .پس بدون که همه دچارهمچين مشکلي هستند.سوم دوستان پيشنهادهاي خوبي دادن.عمليشون کن.چهارم.اگه يادت بيادکه چقدر با ايماني و چقدر نيتت خالص همينکه صبح براي رضاي خدا وارد کاربشي حالا چه کاري انجام بشه چه نشه لبخند خدا و رضايتش ارزش همه چيزو داره عزيزم.رسالت تو اينه که توي اون بيمارستان کاري هرچند کوچک انجام بدي انشالا خدا همه را هدايت کنه. ناراحت نباش بنده هاي خدا از جهل اين کارارو ميکنن.با قدرتي که خدا هرلحظه به تو ميده مطمئنم اين تکليف الهي خوب به پايان ميرسوني.قول ميدم در کنار اين بدي ها خيلي آدمها دعات ميکنن که کارشون راميندازي.دکتر اشرفي چقدر خوشحال کارمندي مثل تو داره و در پايان اين همه سختي که ميکشي يعني خداداره بهت لبخند ميزنه و لذت ميبره که چه بنده نازنيني دارم که تو شخت ترين شرايط بازم مقاومت ميکنه و مطمئنم اينم حل ميشه وقتي يادت ميوفته افتخارميکني به خدايي که توروآفريد
    پاسخ

    قربونت برم عزيزم تو هميشه خيلي به من لطف داري اين قدرها هم لايق تعريف نيستم . دعا کن از پس کار بربيام ..