• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : سفر 14 ساعته
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + كامليا 


    سلام عزيزم.زيارتت قبول.خوش به حالت که طلبيدنت حتما به خاطر صبري که داري.بله ديگه بزرگان الکي به کسي نظر ندارن .حق داري آدم از بعضي ها مخصوصا خانواده توقع 1 سري چيزارو نداره.وقتي ميبينه خيلي دلش مي گيره.اين اتفاقا ميوفته که فقط به خود خود خدا دست نياز بياريم و تازه باکمک خودش دست بقيه را هم بگيريم.همه داريم 1جور امتحان ميشيم خدا خودش کمک کنه قبول بشيم .1 از دوستام که هم سن توست سرطان سينه گرفته بنده خدا بعد از کلي شيمي درماني الان ميره برق تازه 5 سالم درمان داره تازه عقد کرده تا2 سالم نبايد بچه دار بشه. وقتي يادم بهش ميوفته از خدا مي خوام کمکش کنه وبعدش به خدا ميگم همين که بچم سالم صدهزاربارشکر.انشلا خدا مشکل توراهم حل کنه به خدا حق داري مشکل تو مشکله و حقداري ناراحت باشي بالاخره هر کس تواني داري

    ولي کاري جز صبر دعا و تلاش نميشه کرد، ميشه؟نه.به اميد اون روز

    پاسخ

    مرسي عزيزم . لطف داري . انشالا که خدا هم دوست تو هم همه مريضا رو شفا بده . منم از ايني که بچه م و خودمون سالميم البته تا اين لحظه هزاران بار خدا رو شکر مي کنم مي دون شرايط خيلي بدتر از اينم مي تونه باشه ولي خوب خيلي بهتر از اينم مي تونست باشه . نمي دونم . فقط اينو مي دوتم که ديگه خيلي خسته شدم. اذيتاي وانيا بيشتر از هر چيز ديگه اي خسته ترم مي کنه اينقدر که گاهي دلم ميخاد بکشمش . صداش مثه متعه مغزمو سوراخ مي کنه . ولش کن حوصله گفتن يا نوشتن ندارم احساس مي کنم همه رو با گفتن و نوشتن اين چيزا خسته کردم . بذار دردم واسه خودم و تو دل خودم باشه ..