سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درددل
درباره وبلاگ


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 61
  • بازدید دیروز: 72
  • کل بازدیدها: 193597



چهارشنبه 91 مرداد 11 :: 4:34 صبح ::  نویسنده : بهار

سلام . حالتون چطوره خوب هستید ؟
طاعات و عبادات همه تون قبول . ما رو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید .
الان که دارم می نویسم سحره و چون فارغ از طاعت و عبادت بودم گفتم یه سر بیام اینجا . همه بهم میگن نصفه شب که بچه شیر میدی یادمون کن و من معمولا سحرها که وانیا رو تغذیه می کنم به یاد همه هم هستم .........
بعدم چون دیروز فرصت نشد بیام نت الان گفتم تا اذان نشده یه سر بیام نت .
حرف و حدیث خاصی ندارم بنویسم .
دیروز رفتیم واسه وانیا یه گوشواره خریدیم و واسه تولد منم یه انگشتری که خیلی وقته بابک دلش می خواست واسم بخره و من نذاشتم ولی دیروز دیگه واسم خریدش .
دستت درد نکنه بابک . هم واسه گوشواره وانیا هم انگشتر خودم . انشالا فرصت شد ازشون عکس می گیرم  و میذارم .
خوب دیگه دعای سحر هم شروع شد ..........
من برم دیگه . فقط تو این ماه رمضونی سحرها و افطارها به یاد ما هم باشید . بخصوص که شبهای قدر هم نزدیکه .
نمی دونم امسال با وجود وانیا می تونم برم احیا یا نه ؟
انشالا که بشه .........
راستی وانیا پنج شنبه واکسن داره دعا کنید اذیت نشه بچه ام .
قربان همگی ......
التماس دعا .........

و اما عکس نوشت :

اینا عکس طلاهای کادوئی وانیاست : النگوی اول کادوی مامان بابک ، دومی مامان من و سومی خاله ای که صاحبخانه مونه ، دستبند وسط دائی سومیم ، پلاک و زنجیر کادوی بابک ، انگشتر کادوی داداشم علی و گوشواره هم از پولای نقدی که واسش کادو آورده بودند . اونم انگشتری که بابک واسه تولد من خرید که البته از یه زاویه دیگه هم ازش عکس گرفتم .  





موضوع مطلب :