سلام خانمي . بله بابا منم هر چي گفتم شوخي بوده عزيز. من خودم اند شوخيم حالا حرفاي تو رو جدي بگيرم ؟ در مورد زهره هم شوخي بود . اگه من يخم همينم كه هستم . شوخي كردم . مطمئن باش كه ناراحتي از ديگرون تو دل من هيچ جائي نداره . يه زماني خيلي كينه اي بودم ولي حالا اصلا . اينكه زهره شاكيه چرا خاطراتمون رو فراموش مي كني واسه اينه كه خودم از ذهنم خواستم اينطوري باشه . دوست ندارم توي اين دنيا و مافيهاش فرق بشم چون هر چي مي گردم چيز به درد بخوري توش پيدا نمي كنم . راستي كنكورت چي شد ؟ خوب منو بي خبر گذاشتيا نامرد . در آخر بدون من نه از تو نه از هيچ كس ديگه اي زير اين سقف آسمون ، جز خودم و كارام دلگير نيستم عزيزم . بنابراين از اين فكرا نكن . فقط دعا كن تا خدا مشكلم رو حل كنه . بخدا شايد باورتون نشه ولي تو مراسماي شب قدر وقتي دعا به حساس ترين جاش مي رسه نمي دونم چرا يهو ياد تو و زهره و فائزه مي افتم . فقط هم شما سه نفر !!!!! عجيب نيست ؟؟؟؟؟ يعني اينكه ميخوام بگم دا به دل راه داره جيگر . نمي دونم به قول خودت اين وبلاگه يا صفحه مسنجر من و دوستام . آخه به اين آفام كه اعتمادي نيست . خلاصه اينكه ما مخلص همه رفقاي گلمون هستيم دربست . (به قول فائزه نامردم كه معلوم نيست كجاست و سر به وب ما نمي زنه) تو راهي هم سوار نمي كنيم . حالا هم ديگه برو خدا رو شكر كن كه كامنتت رو عمومي نكردم والا ميذاشتم همه ببينن چي نوشتي . شوخي كردم گلي . موفق باشي . مراقب خودتم باش . امير رضا رو هم سفت ببوس . ما هم از طرف تو طاها رو پي در پي مي بوسيم . قربان يو . باي