• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : امان از دست رانندگي من
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زينت 

    هم چنان امان ازدست رانندگي من!من نه ها تو! بههههلهه!

    خب رفتيم وب زهره جون خونديم! بنظرم اسم پست بجاي نمايشگاه پاييزه بايد ميشد اندر احوالات من وبهار!نه؟

    بهاره جان من تو سپرو نديدي؟ به جان خودم خيلي تابلو بوده ها! ديدي من گفتم نگرانتم! حالا سپر هيچي بااين امان ازرانندگيت ميترسم ييهويي تو خيابون وبزرگراه وغيره ماشينارو نبيني! دقت كن جانم! حالا همه اينا به كنار ميترسم ييهو كه همو ديديما تو منو نبيني! باز ريز ببيني اشكال نداره ميترسم نبيني!

    اون شمعه هم خوشگل بود! خب بهار دوتاشم مال من مي خريدي بعد تو خونه جديده زهره تو مال خودتو ميدادي زهره بعد تو خونه جديده خودت من مال خودمو ميدادم به تو البته بشرطي كه دستت بهم برسه!

    ميگما همون شب كه من زنگ زدم تو پيتزا خوردي؟ چه شب خوبي بوده نه؟ چه بامزه ! خوب خاطره اي شد! با طه داشتي ميرفتي رستوران ؟واااااااااي بهاره اگه يادم باشه خاطرات كافي شاپ رفتنم با زن عموم و سه تا پسر قدونيم قدش ميگم! فك كن!كافي شاپ يه مكان آروم زير و رو شد! كاملا با كلاس

    تو هنوز نت نيومدي؟ خب حق داري ديگه! تا ظهر كه سركار و بعدم گشت و گذار!هييييي روزگار!

    راستي آب وهوا چطوره؟ وااااااااااي فك كردم شوخي ميكني! مثل اينا كه ميخوان با هم آشنا شن تو اتوبوس بعد يه جوري سرحرفو باز ميكنن!همون جوريبهههههله

    راستي ميخواي چند تاازرستورانهاي اينجارو برات نام ببرم؟ اينجا!نه ديگه قربونت!خصوصي ميگم!

    بهار چرا انقذه تهديد ميكني!تقصير زهره س كه گوش ميده! اگه من بوووووووودم خب منم گوش ميكردم! به جان خودم جرات نميكنم رو حرفت حرف بزنم بعد عصباني شي بعد ديگه سرعتت چييييي ميشه! نه؟ البته به قول عمو جان تقصير ما نيست كه! بايد سرعت مجازو بالا ببرن ما خوب ميريم! بهله

    اون فوق تخصص هم خوب بود! ولي چشمم روشن دوتا دختر تهنايي ازاين سر شهر رفتيد اون سر شهر! به به!ديگه چي؟

    ميگما بهار اگه راست ميگي اسم اين غذايي رو كه خورديد سه بار پشت هم بگو! وبلاگ زهره رو هم ببند تقلب نكن! اوكي؟

    راستيا تو شيريني ماشينتو بعلاوه كلي شيريني ديگه به منم ندادي! يادم باشه ازت بگيرم! از همينجا زهره جونم دعوت ميكنم هروقت رفتيم بياد! مگه نه بهار؟

    خب كلا هردوتون مواظب خودتون باشيد؟راستي الآن سالميد؟ من به دلم بود يه چي قراره بشه(همين تركيدگي)كه هي اس بت زدم كه خوبي كه واينا!اوهوم به حس ششمم!بهههله

    خب زهره جان ببخشيد ديگه! نميشه كه اين همه ييهو بيام اونجا بنويسم! بازديدكننده ها نميگن اين كجا بود ييهو دراومد اين وسط اونم با طومااااااار!بعد اين خاطرات بهار كه قلب آدم با زبونش در يك سطح قرار ميگيره عالي بود! كلي مشعوف شديم! ممنونات!

    شما هم يه سري بزني خوبه! هي بهار من ميمانمو تو! حالا باز من سوال داشتم تو غيب شدي! باااااااااشه! ميذارم پاي شيريني هايي كه قراره بدي! بهله پس چي!

    فهلا!
    پاسخ

    به به سلام عليكم ياالله . ميگم زينت جان شما وقت كردي عزيزم بگووووووووها . يه موقع تعارف معارف نكني جيگر !!!! حالا ديگه با زهره هم كاسه ميشين منو دست بندازين ؟ دارم واسه هر دوتون . خودتون مي دونيد كه من به تنهائي از پس همه تون بر ميام !!!!!!!! گفته باشم دونسته باشين خلاصه !!!! ولي جات خيلي خالي بود . خيلي خيلي خيلي خوش گذشت اونم واسه مني كه معمولا اينجور جاها بهم خوش نمي گذره !!!!!! كلي خنديديم با زهره . مخصوصا موقع رفتن به رستوران . جدي جدي دوتائيمون متخصص جغرافيائيم . من كه عمرا آدرس بلد باشم ولي ديشب براي اولين بار من بهتر از زهره بلد بودم !!!!!!! ماشينم خوب چيكار كنم بابا من سربه زيرم به جائي نگاه نمي كنم كه !!!! بعدشم هم تصادف يادم نبود هم سپر زهره اونقدرها هرت نبود كه حالا خيلي تو چشم بزنه !!!!!! قبول دارم دقتم كمه ولي ناراضي نيستم اصلا يه جورائي عمديه اين قضيه . بلهههههههههه . اينجوراست . شيريني شما هم محفوظه عزيزم به محض رويتتان چشم جيگري . ديگه هم كه مراقب خودت باش عزيزم