درددل آخرین مطالب آرشیو وبلاگ
پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ
شنبه 91 مهر 29 :: 9:37 صبح :: نویسنده : بهار
سلام . اینجا داره بارون میاد . یه بارون ریز و اروم و قشنگ ........ اولین بارون زندگی وانیا ....... بغلش کردم بردمش کنار در سالن به بارون نگاه کنه و تو گوشش زمزمه کردم تا دعا کنه ........ دعا کنه واسه فرج امام زمان ( عج ) ...... خدایا تو رو به حق این هدیه باشکوهی که نصیبمون کردی ، تور رو به این فرشته معصوم همه این دعاها رو مستجاب کن...... آمین .......
موضوع مطلب : پنج شنبه 91 مهر 27 :: 8:38 صبح :: نویسنده : بهار
سلام . خوب هستید ؟ الحمدلله دیشب یه اتفاقی افتاد که نگرانیهام رو رفع کرد و اروم شدم . شنیدین میگن مار گزیده از ریسمون سیاه و سفید می ترسه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!! راستی یه خبر دیگه : و بعد فهمیدیم نخیر جناب اقای دزد شریف در صندوق رو باز کرده و لاستیک زاپاس و کالسکه بچه با یکی دو دست لباسش که توش بوده و سبد پارک رفتن و جعبه ابزار بابک رو برده . تا بعضیا باشن سر لج و لجبازی با من ماشین رو بیرون نذارن .......... دعا نوشت : یادتونه دنیا رو ؟ بنده خدا از شدت کمردردی که هنوز علتش مشخص نیست به طرز خفنی تو خونه افتاده . دیروز بش زنگ زدم اگه خونه باشه امروز برم پیشش دیدم حال و روزش خیلی خرابه . التماس دعا داشت منم گفتم دعاش کنید خوب بشه که خیلی داغون بود . موضوع مطلب : چهارشنبه 91 مهر 26 :: 11:5 صبح :: نویسنده : بهار
سلام . تا حالا شده از تصمیم خوبی که گرفته بودید یهو پشیمون بشید ؟؟؟؟ من الان پشیمون شدم و تا تلافی این مدت خوب بودنم رو هم در نیارم ول کن معامله نیستم . دیگه هم از این تصمیمات اشتباه خوب بودن نخواهم گرفت ......... دیگه دیگه ...... موضوع مطلب : سه شنبه 91 مهر 25 :: 6:44 عصر :: نویسنده : بهار
سلام . حالتون چطوره ؟ خیلی وقته هی میخام بیام یه چیزی بنویسم ولی نمیشه یا حسش نیست یا حرفائی که میخام بزنم جاش تو وبلاگ نیست . میخام بنویسما ولی اصلا تمرکز ندارم . اعصابم به شدت قر و قاطیه . یه موضوعی از قبل داشت اذیتم می کرد حالا اینم اضافه شد دیگه هیچی . الان از وبلاگ نیلوفر رفتم به این ادرس . یه سر بزنید بد نیست . هر چند حال ادم رو بد می کنه ولی اقلا به خانوما یاد میده هیچ وقت برای همسرانشون زیاد از حد گذشت نکنند . دور از جون بعضیا خیلیاشون لیاقت ندارن ... موضوع مطلب : سه شنبه 91 مهر 18 :: 9:4 عصر :: نویسنده : بهار
سلام . بخدا از صبح که رفتم خونه مامان الان اومدم اونم با زور و گریه وانیا والا تا آخر شب اونجا بودم . حالا تازه فکر کنید طه که دیگه فوق العاده شیطون و بد شده یه چیزی میگم یه چیزی می شنوید . اصلا قابل کنترل نیست مدام وانیا رو اذیت می کنه از این اوارگی خسته شده کلافه شده بدقلقی می کنه مدام گریه می کنه قهر می کنه بهونه می گیره وااااااااااااااای که همه رو دیونه کرده ولی مامان و باباش زحمت می کشن فقط براش ناراحتن !!!!!! دیگه امروز اگه خدا بخاد کاغذ دیواری تموم شده یه تمیزکار گرفتن تازه از ساعت 2 واسشون تمیز کنه و بچینه دیگه نمی دونم امشب خونه اش خونه میشه یا نه ؟؟؟؟؟؟از بس وسیله جابجا کردم مچ دستم درد می کنه نمی تونم خیلی بنویسم . فقط اومدم یه کم بنویسم تا شاید خستگی از تنم بره . قربان شما ...
فردا صبح وتبریک نوشت : یه خبر خوش یه خبر خوش . صحرا جون هم فارغ شد عکس نی نی ش رو دخترش یگانه تو کامنتام گذاشته تو کامنتای پست قبل حالا اگه شد اینجا کپیش می کنم . صحراجون خیلی خیلی خیلی تبریک میگم انشالا که همیشه سالم و سرحال و پر خیر و برکت و با قدم باشه . موضوع مطلب : یکشنبه 91 مهر 16 :: 10:13 صبح :: نویسنده : بهار
سلام . وااااااااااااااااای چقدر وقته ننوشتما . از همه بی خبرم . خدا کنه وانیا بخوابه بتونم سر بزنم به همه . تازه غذا درست کردن هم دارم . موضوع مطلب : دوشنبه 91 مهر 10 :: 4:20 عصر :: نویسنده : بهار
سلام . وقتم کمه و لپ تاپ خواهرم . موضوع مطلب : جدیدترین عکس وانیا
دوستای گلم این جدیدترین عکس وانیا هست . موضوع مطلب : این پست رو بابک نوشته.............
هشت اشتباه خانمهاکه زندگی مشترک را به خطر می اندازد درست است که ما بیشتر از مادرانمان درس خوانده ایم و زندگی اجتماعی پررنگتری داشتهایم، اما بسیاری از ما، هنوز راه و رسم درست زندگی کردن را نمیدانیم. گاهی میخواهیم با کپی کردن از زندگی مادرانمان یا زنان دیگر، کار خود را راحت کنیم و گاهی هم فکر میکنیم با امضای عقدنامه، وارد یک مسابقه یا یک معادله بیش از حد پیچیده میشویم، اما زندگی نه میدان جنگ است و نه بازار رقابت. بخواهیم یا نخواهیم باید بپذیریم که دوره و زمانه عوض شده و بیشتر قانونهای نانوشته زناشویی هم تغییر کرده است، اگر نمیخواهید از موج این تغییرات جا بمانید و به دنبال یک زندگی آرام و موفق هستید، در ادامه این مطلب با ما باشید. موضوع مطلب : |
||