• وبلاگ : درددل
  • يادداشت : خاطرات دنيا آمدن وانيا ........
  • نظرات : 2 خصوصي ، 15 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مامان کيارش 
    بهارجان خاطرات به دنيا اومدنش رو که خوندم گريم گرفت چون خودم هم تجربش کرده بودم ولي خدا خيلي بهت رحم کرد که فقط 2 ساعت درد کشيدي من تمام ورزشهايي که کردي رو انجام دادم و اولين آمپول فشارم 7 صبح و زايمان من 2 بعد از ظهر من تقريبا 6 ساعت درد کشيدم ولي خوب به خير گذشت خدا را شکر مواظب خودت و کوچولوت باش
    پاسخ

    تو هم همينطور ...
    + راحله 
    سلام مطالبتو خوندم .چه لحظات با شکوه و سختي رو گذروندي .براي تو و دخترت آرزوي خوشبختي و آرامش ميکنم .خيلي خوشحال شدم که گفتي منو دعا ميکني ممنونم ازت .
    + فروغ 
    چه زايمان خوبي داشتي و اين هم از آگاهي بالايي بوده که داشتي ...انشالا در کنار وانيا و همسرت شاد و سلامت باشي
    پاسخ

    قربانت عزيزم . انشالا که تو هم در نهايت سلامتي و راحتي زايمان خيلي خوبي داشته باشي .
    هر چند همون بهتر که قرار نبود بابک بياد کنار من والا بايد يه تيم پزشکي مي فرستادن تا اونو از غش و ضعف دربيارن !!!!!!!! مگه اون طاقت درد کشيدن کسي رو داره يا گريه کردن يا ديدن خون و اين چيزا ؟؟؟؟؟ آمپولم نمي زنه چه رسد به ديدن اين صحنه ها ....

    آقايون همشون همينطوري هستن
    ولي عجب خونسردي ! حمومش رو رفته همه رو خبرکرده صبحونه رو خورده با خيال راحت رفته بيمارستان...
    من جاي تو بودم با اينکه مي دونم هنوز فرصت هست ولي همون اول ميرفتم بست مينشستم بيمارستان به هيچ کسي هم خبر نميدادم ! والا !
    هر کي با اسم وانيا جون مخالفت کرده اشتباه کرده. اسم به اين قشنگي با معني به اين خوبي ...
    در آخر ببخشيد که دير اومدم.
    اين روزا خيلي داغونم
    به خاطر رمز هم خيلي ممنون
    راستي مامانم هم با اجازه ت خوند
    مامان منم سر امير همينطوري مثل تو اول کيسه آب ش پاره شده ولي مي گفت مثل اينکه کمتر از شما بوده
    انشاءالله دنيا اومدن نوه هات رو ببيني
    پاسخ

    به به مليحه خانوم قدم رنجه فرمودين . دلمون تنگ شده بود بابا . در مورد آقايون که خوب بله خيلياشون بي دل و طاقت تر از خانومان . بابک حتي واسه آزمايش تيروئيد وانيا هم نموند حالا واسه سوراخ کردن گوشش هم ميگه با بابات برو !!! و اما در مورد خونسردي . به اين خاطر بود که مي دونستم معمولا کساني که کيسه آبشون پاره ميشه به سرعت دردشون نمي گيره البته همش منتظر درد بودما ولي خوب تا درد نداشتم خيالم راحت بود مامانمم هي مي پرسيد درد نداري ؟؟ مي گفتم نه . بعدشم به نظر من هر چي ادم ديرتر بره بيمارستان راحت تره چون اونا که جز معاينه کاري نمي تونن بکنن ولي سر به زنگاه که برسي ديگه کارات انجام ميشه انگار ادم پيش خانوادش درد بکشه دلگرمتره تا تنهائي . مامانتونم خيلي لطف کردند که خوندن . شما بذار م بزرگ شدن بچه ام رو ببينم دنيا اومدن نوه پيش کش ......
    + فروغ 
    سلام برام رمز دادي؟
    پاسخ

    آره عزيزم واست خصوصي گذاشتم
    + sahra 
    bahar jan khoshhalam ke zaymane nesbatan khoobi dashty . khundanesh baes shod ke ye kam az negaranim kam beshe . choon az zaymane avalam salhaye ziadi gozashte va sharayete badi ro dashtam az jomle kuchikie lagan. ke baes shode in bar dar tule bardari dardaye bishtari ro motahamel besham . dokhmale goleto beboos.
    پاسخ

    انشالا که اين بار زايمان خيلي خوب و راحتي داشته باشي. بعد از هر نماز حتما سوره انشقاق بخون

    سلام عزيزم

    .............مادر شدن بهترين نعمتيه که خدا به زن ميده

    پاسخ

    سلام خانم . بله نعمت خيلي بزرگيه ولي در عوض زحمات خيلي زيادي هم داره البته شيرينه ......
    salam bahar jan . sobh nazar gozashtam vasat ama hala ke umadam bebinam javab dadi ya na didam aslan nistesh. hala man chikar konam ke ramz nadaram? webam nadaram? ama weblog dokhtaram hast age lotf koni ramzo bedi mamnoon misham.
    پاسخ

    سلام صحرا جون . بله نظر ديروزت رو ديدم ولي من کلا اون پست رو حذف کردم واسه همين نظراتش هم حذف شد ولي خوندم چي نوشته بودي . ضمنا به ادرسي که دادي رفتم اگه هموني باشه که نوشته بودي رمز رو گذاشتم واست ضمنا اگه دوست داشتي يه شماره موبايل واسم بذار تا اس ام اسي در ارتباط باشيم البته هيچ اصراري نيست هر جور راحتي .
    + باران بهار 

    اي جان اون لحظه دنيا اومدنش خيلي شيرين بود حتي واسه من

    فک مي کردم من شونصدمين نفر خبر گرفتم ازت اي ول بابا تله پاتي رو حال مي کني بهار

    وانيا جون رو ببوس

    پاسخ

    آره من همش هول اينو داشتم ببينم دختر هست يا نه از بس اين بابام مي گفت من دلم گواهي نمي ده بچه ات دختر باشه همش مي ترسيدم پسر بشه واسه همين اول پرسيدم چيه ؟؟ خودمم خيلي تعجب کردم که تو يهوئي اس بدي دقيقا زماني که من تو بيمارستان بودم تازه زهره فکر مي کرد من اول به تو خبر دادم در حاليکه همون 4 صبح مي خواستم بش اس بزنم که امروز وقتشه ولي گفتم روزا ميره بنياد خسته است ولش کن بعد بيشتر سورپرايزش مي کنم که تو سورپرايزش کرده بودي .......
    + تـوتي 
    سلام عزيزم
    چه درد زايمان وحشتناکه!!!! ولي خدا رو شکر راحت شدي
    مي گم اين آقا بابک چرا به طه کم محلي مي کرده؟ خوب تا باهاش صحبت مي کردي تا اين کار رو نکنه گناه داشته بچه ... چرا گذاشتن تو جنين اون خانومه رو ببيني؟ چه کار بدي نگفتن روحيت خراب ميشه؟
    راستي چرا آقا بابک نمي ذاره عکساي وانيا رو بذاري تو وب؟ يا چرا قفل گذاشته؟ اصلا گوشيش رو بردار خودت ازش عکس بگير
    هميشه شاد باشي بهار جونم.
    در ضمن من هنوز گوشي نخريدم بهت گفته بودم که ...
    پاسخ

    سلام اره واقعا درد وحشتناکي بود .... بابک بهش بي اعتنائي نمي خواست بکنه ولي گفتم که توي تضاد گير کرده بود از يه طرف وانيا رو به شدت دوست داشت از طرف ديگه مي ترسيد طه از روي بچگي بلائي سرش بياره از طرف ديگه مي ترسيد اگه به طه بگه مثلا مراقب بچه باش خواهرم ناراحت بشه ولي خوب خدا رو شکر همش يکي دو روز طول کشيد و دوباره روابطشون مثل قبل شد . الهي بميرم بخدا طه خيلي مهربونه همش ميگه خاله من خيلي وانيا رو دوست دارم منم بش ميگم خاله اونم تو رو دوست داره فقط خوب مثل همه هي دوست داره بوسش کنه که اونم 60 نفر مراقبن آسيبي بش نزنه . اون خانوم رو به اين خاطر ديدم که همون جا روي تختش دفع کرد نبردنش اتاق زايمان درست همون لحظه اي که من داشتم مي رفتم رو تخت زايمان . بابک هم انگار طاق آسمون باز شده اين دخترش افتاده پائين ميگه عکساش فقط مال خودمه !!!!!!! گوشي هم بخر ديگه بابا ......


    که اينطورررررررررررررر

    خداروشکر که همه چي به خير و خوبي گذشت...

    واسه هرکي هم که ميگم ميگه زايمانش خيلي راحت بوده...گفتم خب نتايج دعاي من پيش امام رضاست ديگه!

    فقط بهار برو ببين کجاي سيم هات قطع و وصلي داره که ااااااين همه دعاکردي اين مدت ما چيزي نديديم

    عجججججججججججججب...آقا بابک هم چه کارايي ميکنه هااااااااا..عکسا رو قفل کرده؟!!

    پاسخ

    صد البته که دعاهاي شما و مادر گراميتون واسه من اثبات شده است عزيزم شکي درش نيست غير از هموني که الان بايد بشه و نميشه !!!!!!! ولي خدائيش خودمم خيلي ختم و نذر و نياز کردم فقط 5 دور قران ختم کردم . ضمنا عزيزم سيماي من قطعي نداره بايد ديد حکمت و مصلحت چيه ؟؟ خوبه خودت چند روز پيش داشتي همون مورد تهران رو مثال مي زديا !!!!!!! بله عکسا رو حضرت آقا قفل فرمودن به هيچ وجه هم راضي به دادن عکسا نيست فقط بعضي وقتا که خودش ميخاد ببينه ميذاره منم ببينم .......
    سلام عزيزم چقدر قشنگ نوشتي ...
    اخه اين چکاري بود که اون خانومه رو با اون وضعيت گذاشتن نزديک تو که اون نوزاد مرده رو ببيني واقعا که
    پاسخ

    واقعا خوب نوشتم ؟؟؟ آخه اون بنده خدا رو نبردنش اتاق زايمان همون جا دفع کرد اونم درست لحظه اي که من داشتم از جلوي تختش رد مي شدم که برم تو اتاق زايمان . ولي سارا جون نوشته هاي تو خيلي کمکم کردا آمادگياي خيلي خوبي بم داده بود مثلا اينکه مدام راه برم رو از نوشته هاي تو خونده بودم بهرحال ممنون عزيزم .......
    + راحله 
    سلام رمزو نداشتم مطالبتو بخونم .ولي برات واقعا خوشحالم که يه دختر ماه داري .دختر داشتن نعمت بزرگيه .لحظه لحظه بزرگ شدنش شيرين و جذابه از همه لحظه هاش لذت ببر.با شناختي که ازت دارم ميدونم اين مرحله از زندگيت طلايي ترينشه
    پاسخ

    مرسي عزيزم . رمز رو واست اس مي کنم . خدا رو شکر که تو هم دختر داري . راستي راحله هر چي نصفه شبا بيدار ميشم وانيا رو شير بدم ياد تو مي افتم که اولين بار بهم گفتي ....
    واااااااااي چه لحظات سختي رو گذروندي
    خدا رو شکر که ني ني به سلامتي به دنيا اومد
    ني ني رو ببوس
    پاسخ

    اره لحظات خيلي دردناکي بود . ممنون عزيزم انشالا شما هم به زودي شرايط مساعدي که مد نظرتونه واسه ني ني دار شدن براتون فرام بشه .
    + توتي 

    رمزو رد کن بيار!
    پاسخ

    توتي جون هر کار مي کنم وبت باز نميشه اس هم زدم گوشيت خاموش بود ميخاي از زهره بگير يا اس بده جوابتو بدم نمي دونم يه راهي بگو تا رمز رو بهت بدم .